ساعت یک و نیم بود نشستم پای پی سی تا کمی پست بزنم که موبایلم زنگ زد خواهرم بود همون که چند روز پیش تو خونمون زنبور بچه را گزید
از پشت خط صداش میلرزید و می گفت پاشو بیا خونمون هر چی گفتم چیه نگفت با عجله و در حالیکه توی شهر به شدت باران می بارید خودمو رسوندم در خونش دیدم در خونشونو کندن برای طرح اگو و دارن پر میکنن
پرسیدم چی شده گفت میخواستم ماشینواز تو پارکینگ بیارم بیرون دیدم یک پی کی درب پارکینگ توقف کرده به هرطبقه زنگ زدم گفتن مال ما نیست منم که عجله داشتم میخواستم آزمایش همایون رو برسونم به آزمایشگاه اعصابم خورد بالاخره بعد از 45 دقیقه یک خانم از چند تا آپارتمان اون طرفتر اومد تا ماشینشو برداره بعنوان اعتراض جلو رفتم و مودبانه گفتم آخه خانم این کار از نظر شما صحیحه خانمه میگه حالا چی شده 2 دقیقه رفتم و برگشتم . گفتم خانم 45 دقیقه است رفتی . یکباره گفت رفتم که رفتم دلم خواسته اینجا پارک کنم من گفتم واقعاً که .... آمد پایین و گفت واقعاً که چی و یک چک محکم زد تو گوشم وقتی من نگاه کردم دیدم اثر پنجه هاش مونده بعد خواهرم میگه الان زنگ میزنم داداشم بیاد میگه (خواهرم قزاقستان زندگی میکنه و برای مرخص آمده ایران ولی شوهرش هنوز نیامده )خانمه میگه من شوهرم تو دادگستریه پدرتونو در میاره بعد هم زنگ میزنه به شوهرش و یک پاترول از دادگستری میاد و کلی برا اون خط و نشون میکشه وقتی من رسیدم که شوهر اون خانم از آپارتمان اومد
من حتما از شما شکایت خواهم کرد خیلی وقیحانه فرمودند هر غلطی میتونی بکن از ساعت 3 رفتیم پزشک قانونی آقای دکتر ساعت 6 تشریف آوردند و پس از معاینه گفتند آثاری نمونده گفتم میذاشتین یک دفعه صبح میومدین حتماً دردش هم تموم میشد بالاخره یک پاکت سر به مهر به ما دادند تا فردا بریم از طریق دادگاه پیگیری کنیم نزدیک 6 شب رسیدم خونه گرسنه و خسته این است حکومت سراسر عدل و عدالت خبرای بعدی را به اطلاعتان خواهم رساند
ویرایش توسط ترنم : 10-31-2012 در ساعت 11:19 PM
دلیل: برداشتن جمله ای که نباید نوشته می شود!!!
|