11-21-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کوچه پس کوچه های غربت
پيراهني نو بر تنم بافیدي
و بر قلب ام هيچ
مي داني؟
از ترس روزي كه مبادا گدايي محبت ات كنم
دست در گريبان جيب فرو بردم
جرس ها را خاموش
و شترها را آزاد باش
گر چه باد را فرمان ايست باش دادم
اما گريخت
به دنبالش كه رفتم
آنچنان در كوچه پس كوچه هاي غربت آشنا بود
كه گم ام كرد
من ماندم و امتداد ديوارها و باد در رفته اي و جرسي در دست
و بويي افسار گريخته
و قلمي كه هواي تو را بر سر داشت
از تو نوشت
تا به اين جا رسيدم
من ماندم و امتداد ديوارها و باد در رفته اي و جرسي در دست
و بويي افسار گريخته
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|