12-11-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شب گریه های زار امانم نمی دهد
نفرین روزگار امانم نمی دهد
گفتم ز سوز دل بنویسم برای تو
یکدم به چشم خسته من خواب ره نیافت
سودای انتظار امانم نمی دهد
هر صبح وشام زخم زبان ها و طعنه ی
پنهان وآشکار ، امانم نمی دهد
دلتنگ پرسه های غروب خزان شدم
افسوس ... این بهار امانم نمی دهد
صدبارتوبه کردم وصدره شکستمش
چون نفس نابکار امانم نمی دهد
گفتم زیاد می برمش بعد از این ، ولی
این قلب بی قرار امانم نمی دهد
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|