12-24-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شما یادتون نمیاد ؛ اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم ، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .... مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده ، ذوق مرگ می شدیم ...
شما یادتون نمیاد ؛ وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم ، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم ...
شما یادتون نمیاد ؛ یک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستیکی صورتیا می پوشیدن که دورش پشمالوهای سفید داره !
شما یادتون نمیاد ؛ تیتراژ شروع برنامه کودک : اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت ، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ …
شما یادتون نمیاد ؛ مقنعه چونه دار میکردن سر کوچولومون که هی کلمون بِخاره ، بعد پشتشم کش داشت که چونش نچرخه بیاد رو گوشمون
شما یادتون نمیاد ؛ از جلو نظااااااااااااااااام …
شما یادتون نمیاد ؛ دفتر پرورشی با اون نقاشی ها و تزئینات خز و خیل : دی
شما یادتون نمیاد ؛ شد جمهوری اسلامی به پا ، که هم دین دهد هم دنیا به ما ، از انقلاب ایران دگر، کاخ ستم گشته زیر و زبر …!!
شما یادتون نمیاد ؛ زندگی منشوری است در حرکت دوار ، منشوری که پرتو پرشکوه خلقت با رنگهای بدیع و دلفریبش آن را دوست داشتنی ، خیال انگیز و پرشور ساخته است . این مجموعه دریچه ایست به سوی … دیری دیری ریییییینگ : داااااستانِ زندگی ی ی ی - (تیتراژ سریال هانیکو)(آخ که من عاشق این سریاله و تیتراژش بودم )
شما یادتون نمیاد ؛ هر روز صبح که پا میشدیم بریم مدرسه : سریال بازم مدرسم دیر شد رو می دیدیم... با بازی اکبر عبدی ... فوق العاده بود
شما یادتون نمیاد ؛ به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا ، شهدایی که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند. این مقدمه همه انشاهامون بود
شما یادتون نمیاد ؛ همسایه ها تو حیاط جمع می شدن رب گوجه می پختن . بوی گوجه فرنگی پخته شده اشتهابرانگیز بود ، اما وقتی می چشیدیم خوشمون نمیومد ، مزه گوجه گندیده میداد
شما یادتون نمیاد ؛ خانم خامنه ای (مجری برنامه کودک شبکه یک رو) با اون صورت صاف و صدای شمرده شمرده ش
شما یادتون نمیاد ؛ یه برنامه بود به اسم بچه هااااا مواظبببببب باشییییییددددد (مثلاً صداش قرار بود طنین وحشتناکی داشته باشه! بعد همیشه یه بلاهایی که سر بچه ها اومده بود رو نشون میداد ، من هنوز وحشت چرخ گوشت تو دلمه . یه گوله ی آتیش کارتونی هم بود که هی این طرف اون طرف میپرید و میگفت : آتیش آتیشم ، آتیش آتیشم ، اینجا رو آتیششش میزنم ، اونجا رو آتیششش میزنم ، همه جا رو آتیششش میزنم
شما یادتون نمیاد ؛ قدیما تلویزیون که کنترل نداشت ، یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه
شما یادتون نمیاد ؛ علامتی که هم اکنون میشنوید اعلام وضعیت قرمز است … قیییییییییییییییییییییییی یییییییییژژژژژژژ. و بعد بدو بدو رفتن تو سنگر، کیسه های شن پشت پنجره های شیشه ای ، چسبهایی که به شیشه ها زده بودیم ، صدای موشکباران ، قطع شدن برق و تاریکی مطلق ، و بعد حتی اگه یک نفر یک سیگار روشن میکرد از همه طرف صدا بلند میشد : خامووووووش کن!!! خامووووووش کن!!!!
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|