موضوع: طومار تاریخ
نمایش پست تنها
  #43  
قدیمی 07-22-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض جنگهاي يونان و ايران(جنگهاي مدي)


جنگهاي يونان و ايران(جنگهاي مدي)

الف: جنگهاي داريوش

انگيزه هاي جنگ

در زمان شاپور دوم ساساني تهديد هاي اعراب از جانب بحرين و گاهي بين النهرين به جايي رسيد كه حتي تيسفون درتيررس اعراب قرار گرفت. در صورتي كه اعراب همچين قدرتي نداشتند،بلكه از جانب روم به عنوان مزدور تحريك و تجهيز مي شدند تا از فشار ايرانيان عليه روم كاسته شود.شاپور به قدري به مسئله اعراب درگير بود كه تقربيا براي اولين بار تاريخ ايران به طور جدي فرمان تاسيس نيروي دريايي از طرف وي صادر شد.
شاپور تصميم گرفت،نخستين جنگ خود را با روم شروع كند،ولي با اعلامرضايت مشاوران خود روبرو شد.وي به مشاوران گفت جنگ بات رو م دو نتيجه دارد:اول اينكه بحران و نارضايتي عمومي از جنگ پر هزينه با اعراب دچار فراموشي خواهد شد.دوم اينكه جنگ جديد جلوي شورشهاي داخلي را خواهد گرفت و توجه مردم به بحران خارجي معطوف مي شود.
جامعه شناسي جنگ عوامل مختلفي را به عنوان انگيزه هاي اصلي جنگ مطرح ميكند.غنيمت و غارت-بيگانه ترسي - خود نمايي و غرور-تلافي و غيره.اما پنهاني ترين انگيزه جنگ براي صاحبان قدرت،سركوب رقباي داخلي وخارجي به عنوان عوامل تهديد كننده قدرت است كه باعث مي شود آنان براي حفظ خود دست به نمايش قدرت بزنند.در عهد باستان دولتها درپي جهان گشايي كسب باج و خراج بودند .اما در دوران مياني (قرون وسطي)جنگ ديني بود. ولي در عصر جديد و پس از شكل گيري ملت-انگيزش حسن ناسيوناليستي و برتري قومي ،نژداي داشته،اما امروزه گسترش دموكراسي بهانه جنگ شده است.
اما جنگ تابع هر محركي باشد ذووجهين است:يكي ويراني و ديگري بيداري.

2.ريشه هاي جنگ

ايران قدرتمندترين ونزديكترين همسايه يونان بود.طبيعي بود كه اين همجواري ،برخوردهاي نظامي را در پي داشته باشد.در دوره هووخ شتره پادشاه نامدار مادي نخستين جنگ ميان ايران و ليديه به پيروزي مادها ختم شد.
تاسيس امپراتوري هخامنشي ، توسط كوروش موجب اتحاد ليديه –بابل و مصر شد.منتهي اين اتحاد عملي نشد و ليديه به تصرف كوروش در آمد.پيروزي كوروش و همسايگي او با آتن و اسپارت كه متحد ليديه و در جنگ با كوروش بود، موجب نگراني اين دو شهر-دولت شد. سارد پايتخت ليديه ثروتمندترين پايتخت جهان در زمان خود بود.
كوروش به دليل حمايت آتن از ليديه ، كلني نشينهاي يوناني آسياي صغير و برخي از جزاير يوناني را تصرف كرد و اداره آنها را به فرماندهان پارسي واگذار كرد.
كمبوجبه پس از تصرف مصر به ايران بازگشت و داستان بردياي دروغي اتفاق افتاد.اين حادثه نخستين بحران جانشيني كه بحران مشروعيت را نيز به همراه داشت در امپراتوري هخامنشي بوجود آورد.گرچه داريوش با قدرت تدبير بحرانها را مهار كرد، اما يكپارچگي نظام سياسي هخامنشي در نهان بهم ريخت و پس از داريوش و ناكامي او در حمله به يونان،ظهور پيدا كرد.
حمله داريوش به مصر در واقع نمايش قدرت بود.اين لشكركشي منافعي براي ايران نداشت. زيرا خروج مصر از قلمرو امپراتوري ،قطعا موجب تزلزل پادشاهي داريوش مي شد.
هنگامي كه كوروش ،كشور ليدي را تصرف كرد و كوچ نشينهاي يوناني آسياي صغير را به اطاعت وا داشت،اين كوچ نشينها به پرداخت خراج مجبور شدند،ولي حكومت در دست خود آنان باقي ماند.منتهي پس از مدتي روح آزاديخواهي ، آنان را به قيام عليه پارسيان وا داشت. در سال 499ق.م مليت و پس از آن تمام شهرهاي ائوليد-ايوني و دوري عليه پارسي ها شوريدند و از يونانيان اروپايي كمك خواستند.اسپارت از دخالت در اين كار امتناع ورزيد، ولي آتن بيست وپنج كشتي به كمك آنان فرستاد.آتني ها و احالي ايوني به جانب سارد رفته پس از تصرف شهر ،آن را آتش زدند.
پارسي ها كه غافلگير شده بودند به جمع آوري قوا پرداختند.يوناني ها را عقب راندند و سپس از نو شهرهاي ياغي را مطيع كردند.ظرف مدت 4سال اين كار انجام گرفت.اين كار به نظر داريوش كافي نبود.دراين راه تحريكات مردونيوس ،داماد داريوش و هي پياس پناهنده يونان كه اميد رسيدن به مقام جباري آتن راداشت، مؤثر افتاد واين جنگها به «جنگهاي مدي»شهرت پيدا كرد. تا قرن 6ق.م يونانيان بر بخش وسيعي از آسياي صغير و مناطق ايوني مهمترين مراكز بازرگاني ميان شرق و غرب مسلط شدند.يكي از بزرگترين رقباي يونانيان در بازرگاني دريايي ، فنيقي ها بودندكه بدون جنگ ، پايگاه هاي دريايي خود در درياي اژه را به يونانيان واگذار كردند.
در اواسط قرن6 قلمرو كرزوس (پادشاه ليديه) به تصرف كوروش درآمد و كلني نشينها زير فرمان ساتراپ هاي ايران ،خراج و ماليات به دولت هخامنشي مي پرداختند.به اين ترتيب اداره امور بازرگاني و كشتيراني به دست فنيقي ها افتاد. كوروش با دادن اين باج به فنيقي ها مي خواست از تجربيات و تجهيزات آنان در لشكركشي دريايي به مصر استفاده كند.10سال پس از تصرف مصر به دست كمبوجيه ،داريوش به بيزانس كه درياي سياه را به روي تجارت يونانيان مي گشود، حمله وآنان را به كلي از اين منبع غني محروم كرد.

ب)لشكر كشي داريوش به آسياي صغير

حمله داريوش به يونان در تاريخ جهان از اهميت فراواني برخوردار است،زيرا تا حدود زيادي در مسير تاريخ اثر گذاشت.ريشه ي اين جنگ را در پيچيدگي هاي سياسي و بازرگاني شهر-دولتهاي آسياي صغير به عنوان مراكز عمده تجارت جهان آن روز جستجو كرد.
داريوش در اين تاريخ ،سفرايي را مامور كرد تا از آتن و اسپارت قول اطاعت بگيرند، ولي يونانيان ماموران را كشتند. اين اقدام از يك طرف آتن و اسپارت را باهم عليه ايران متحد كرد و از سوي ديگر راهي براي داريوش غير از حمله با آتن باقي نگذاشت. در سال500ق.م پارس ها كوشيدند بزرگترين و ثروتمند ترين جزيره سيكلادها (ناكزوس)را تصرف كنند. ابتكار اين لشكر كشي با آريس تاگور بود،ولي نتوانستد آنجا را تصرف كنند.به عقيده هرودوت اين امر باعث شد تا آريس تاگور به داريوش خيانت با مردمان شهرهاي ايوني برضد او برانگيزند. هنگام اردوكشي داريوش عليه سكاها، ناوگان ايوني درصدد برآمد تاپلي كه روي دانوب زده بودند را ويران سازند ولي كلني نشينها موافقت نكردند.سكاها كه هيچ اميدي براي پيروزي نمي ديد،تقاضاي كمك كرد و به اين ترتيب جنگ ميان ايران و يونان آغاز
شد.
تنهاآتن بود كه بر اثر سلطه دريايي پارس منافع تجاري او به خطر مي افتاد .20كشتي فرستادو 5كشتي ديگر از طرف شهر-دولتهاي مستقل آسياي صغير اعزام شد.از اين رو شورشيان با وجود موفقيت نخستين (تصرف سارد) ببه علت فقدان كمك مؤثر از جانب يونانيان اروپايي ، خود را كاملا تنها يافتند.همين پراكندگي قدرت و رواج بي اخلاقي سياسي ميان جبارهاي آسياي صغير به داريوش اجازه نميداد تا يك استراتژي كلان منظمي را طراحي كند.

ج)نخستين لشكر كشي داريوش به يونان(492ق.م)

در نخستين مرحله ،داريوش ازرفتن به جنگ خودداري و فرماندهي آن را به دامادش مردونيوس داد.وي براي جلب توجه كلني نشينهاي يوناني،به همگي حكومت دموكراسي اعطا كرد و بخشي از خراج و ماليات سالانه آنان را بخشود و تا تراكيه پيشروي كرد(492).ولي ظاهرا به دليل بي نظمي و يا وزيدن طوفان ، كشتيهاي ايراني(فنيقي)دچار آسيب شدند و مردونيوس كه زخمي شده بود از پيشروي باز ماند. شكست مردونيوس آنچنان وخيم نبود كه پارسي ها را نااميد كند،زيرا به فرمان داريوش ،دامادش به تمام شهرهاي يوناني سفيراني در طلب آب و خاك فرستادكه اصطلاحي حاكي از تسليم شدن بود كه برخي از دولت-شهرهاي يوناني كه داراي نظام اوليگارشي بودند و اشراف آنان از قيام توده ها وحشت داشتند، برتري پارس را قبول كردند.تنها آتن و اسپارت از تسليم در مقابل ايران خودداري كردند و حتي سفراي ايراني را كشتند.اين اقدام راهي جز جنگ براي داريوش باقي نگذاشت.
بدين سان در آتن بازرگانان و صنعتكاران به رهبري تميستوكل و مالكان اراضي به رهبري ميلتياد و نيز در اسپارت اشرافيت حاكم آن ديار، مصمم بودند كه به حمله پارسها پاسخ دهند. مردم آتن، هجوم پارسها را به مثابه يك مصيبت بزرگ و مرگ دموكراسي تلقي مي كردند. از اينرو در نظر آتنيان اين جنگ ملي بود كه به خاطر نجات كشور و فرهنگ آن انجام ميگرفت.به اين ترتيب يك خيزش بزرگ ميهني، قشرهاي گوناگون مردم آتن را برانگيخت.

د)دومين لشكر كشي داريوش به يونان(490ق.م)
جنگ ماراتن


در سال 490 قشون داريوش تحت رهبري يك نفر مادي به نام «داتيس»از راه دريا و از مسير جزاير سيكلاد مستقيما به طرف آتن حركت كرد. اين لشكر كشي 18 ماه پس از اردوكشي اول رخ داد و پياده نظام پارس تحت رهبري «ارتافرن» بود و هي پياس تبعيدي آتن ، مقام مشاور و راهنما را داشت.ضمنا يكي از دلايل اتحاد يونانيان عليه ايرا ،حمايت ايران از هي پياس ، منفور آتني ها بود. پارسي ها كه مستقيم به سوي جزاير سيكلاد پيش مي رفتند، در نزديكي جلگه «ماراتون»پياده شدند.بنا به پيشنهاد هي پياس پارسيها ميخواستند در دشت ماراتون،از سواره نظام خود بهره بگيرند.يونانيان كه از حمله ايران غافلگير شده بودند به شدت دچار هراس شدند.
اسپارت با بي ميلي خود را آماده كرد.شهر كوچك پلاته اعلام آماده باش داد و عده زيادي از اهالي را اجبارا به ماراتون فرستاد.يونانيان در جنگ ماراتون بيست هزار مرد جنگي داشتند،در حالي كه سپاه ايران تقريبا يكصد هزار نفر بودند. فرماندهي سپاه يونان با آريستيد و ميلتياد رؤساي دو حزب بود.سپاهيان ايران به عنوان سياهي لشكر حضور داشتند.
جنگ در خشكي و دريا با پيروزي يونانيان خاتمه يافت.در اين جنگ ميلتياد قهرمان ملي،به دليل برداشتن زخم كشته شد و اما قهرمان ديگر،تميستوكل رئيس حزب دريايي و رجل سياسي،اينك در صدد بود كه نفوذ سياسي خانواده هاي اشرافي را براندازد و قدرت دريايي آتن را براي يك جنگ انتقام جويانه احتمالي از طرف ايران تقويت كند.مقاومت حزب اراضي با تبعيد آريستيد در هم شكست و در اثر كوشش هاي تميستوكل آتنيان ظرف دو سال 200كشتي جنگي به آب انداختند.به اين ترتيب آتن به يك قدرت دريايي و سپس با بازپس گيري شهر-دولتهاي آتن آسياي صغير و جزاير درياي اژه(سيكلادها)، به يك امپراتوري تبديل شد.

هـ)لشكركشي خشايار به يونان(480ق.م)

در سال 480 ده سال پس از نبرد ماراتون و چهار سال بعد از مرگ داريوش، جنگ گسترده تري به فرمان خشايارشا فرزند داريوش عليه يونان شروع شد.اردوكشي خشايارشا با تمهيدات و برنامه هاي دقيقتري آغاز شد.وي براي تضمين عمل آزادي نيروي ناوگان خود،در پهناي برزخي كه شبه جزيره«آكته» را به قاره وصل مي كرد،به حفر كانالي اقدام كرد. اين ترعه كه توسط متخصصان مصري و فنيقي با هنرمندي ساخته شده بود، چنان وسيع بود كه دو كشتي جنگي به راحتي از كنار هم عبور مي كردند. در مسير لشكركشي انبار علوفه و مراكز چاپار تاسيس شد. خشايارشا محل استقرار و تجمع نيروهاي خود را شهر كاپادوكيه درآسياي صغير انتخاب كرد. روي رودخانه ها و حتي روي بغار هلس پونت(داردانل) پل هاي متحرك نصب كردند. خشايارشا طي چندين سال سپاهيان بي شماري از اقوام مختلف به خدمت گرفت.يكي از دلايل ناكامي داريوش و به ويژه خشايارشا، همان تنوع و تعداد افراد با ناهماهنگي هاي فرهنگي و عدم رغبت به جنگ و پيروزي بود.
در پاييز سال 480 پارسي ها كه همان مسير مردونيوس را در پيش گرفتند، از طريق شمال يونان و در طول سواحل تراكيه به سمت آتن حركت كردند. آغاز جنگ براي يونانيان مصيبت بار بود.يونانيان نتوانستند دشمن را در برابر سدهاي طبيعي متوقف سازند.بر اساس يك افسانه، يك مزدور محلي، ايرانيان را از طريق كوره راههاي كوهستاني به پشت گردونه ترموپيل هدايت كرد.خشايارشا در راّس ارتش زميني »به اوتي»و«آتيك»را اشغال كرد.
به اين ترتيب آتن به دست .پارسي ها افتاد وپس از غارت آن را به آتش كشيدند و اكروپل را كه پرستشگاه معتبري بود نيز به آتش كشيدند. مردم آتن به جزيره «سالامين» پناه بردند.
در اين موقع نيروي دريايي آتن در دماغه «آرتمي زيوم» توانست ايرانيان را شكست دهد.زير نظر تميستوكل جنگ جديدي در سالامين رخ داد و طي يك نبرد دريايي پيرامون جزيره سالامين سرنوشت جنگ معلوم شد. علت پيروزي يونانيان، داشتن كشتيهاي كوچك و سبكي بود كه مي توانست به راحتي مانور دهد.
در سال 487 ميان پوليس هاي يوناني و جزاير آسياي صغير تحت رهبري آتن اتحادي به نام «سيماخي دلوس» منعقد شد. در سال 470 سيمون سردار آتني و نماينده شوراي متحدان، ايرانيان را از كرانه هاي تراكيه دور كرد و تمام شهرهاي يوناني وابسته به ايران را به اتحاد خود درآورد و بقاياي ايرانيان را شكست داد. خشايارشا پس از اين شكست در دربار منزوي شد و در سال 465 به دست فرزندش مهرداد و رئيس گارد سلطنتي، اردوان كشته شد. پسر ديگر او اردشير دراز دست دنباله جنگ را با يونان ادامه داد. در سال 459 آتنيان درصدد برآمدند تا مصر را ياري دهند و بهترين كشتي ها و سربازان خود را به كمك آنان فرستاد، ولي پارسها قبطي ها را به سختي شكست داد و ناوگان كمكي يوناني درهم شكسته شد. اين واقعه منجر به انعقاد قرارداد «صلح كيمون» در عصر اردشير دراز دست بر سر جنگ مصر شد.
وقتي اوضاع مصر آرام شد، آتني ها بر جان و استقلال خود بيمناك شدند. بنابراين به مفاد قرارداد كيمون تن دادند. شرايط قرارداد به شرح زير بود:

جزاير قبرس كه متعلق به آتن بود، به پارسي ها واگذار شد..1
2. آتني ها متعهد شدند با اسلحه وارد متصرفات پارس در آسياي صغير نشوند به شرط دادن خودمختاري به شهر- دولتهاي آسياي صغير
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید