07-22-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آرش کمانگیر
آرش کمانگیر
آرش ناجی ایران آرش کمانگیر که با پرتاب تیری از یکی از بلندیهای البرز به سوی کوهی در کرانه آمودریا مرزایران وتوران را نشانه نهاد در زمان منوچهرشاه میزیست با یادآوری اینکه هر افسانهای ریشهای هرچند کوچک در راستی دارد افسانه آرش را برای شما بازگو میکنم،باید دانست تمام افراد اساطیری تاریخ ما ایرانیان،بنا به گفتهی کاووشگران بزرگ تاریخمان،وجودی راستین داشتند ولی در برخی از جاها زندگی آنها با افسانه آمیخته شده است،نتیجه گیری در مورد اینکه کار آرش کمانگیر چه بوده است که او را یک اسطوره کرد وافسانهاش به وسیله نیاکانمان ساخته شد را به خود شما وامیگزارم: آرش کمانگیر که با پرتاب تیری از یکی از بلندیهای البرز به سوی کوهی در کرانه آمودریا مرزایران وتوران را نشانه نهاد در زمان منوچهرشاه میزیست.در تیریشت(بندهای 6و37) شتاب تیرش به شتاب ایزدباران تشبیه شده است. در اوستا ناماو به گونه »اَرِخشَ« و در پهلوی »شِپاک تیر« و درپارسی شیوا تیر و آرش کمانگیر است و مشهور به سخت کمان و تیر تیزرو است.بهرامچوبین سردار نامی ایران خود را از تبار آرش میدانست.ابوریحان بیرونی در مورد آرش کمانگیر چنین می گوید: پس از آنکه افراسیاب بر منوچهر چیره شد و در تپورستان (طبرستان)گرداگرد او را گرفت،بر این پیمان شدند که مرز ایران و توران با پرتاب تیری نشانه شود. در این هنگام فرشته اسفندارمذ نمایان شد و فرمان داد تا تیروکمانی چنان که در اوستا بیان شده است،برگزینند.(در اوستای کنونی درمورداین تیر چیزی گفته نشدهاست،پیداست اوستای زمان ابوریحان از اوستای کنونی کاملتر بودهاست)آنگاه آرش را که مرد پاک و حکیم و دینداری بود،برای انداختن تیر بیاورند.آرش برهنه شدوبدن خویش رابه کسان نمایاند وگفت:ای پادشاهوای مردم!به تنم بنگرید.مرا زخموبیماری نیست؛ولی میدانم که پس ازانداختن تیر،پارهپاره شوم و فدای شما گردم. پس از آن،دست به چله کمان بردوبه نیروی خداداد تیراز شست رها کردوخود جان داد.اهورمزدا به باد دستورداد تا تیر را نگاهداری کند.آن تیر از کوه رویان به دورترین مکان خاور،به فرغانه رسیدوبه ریشه درخت گردکانی(که در جهان بزرگتر از آن درختی نبود)نشست.آنجا را مرز ایران و توران شناختند.گویند ازآن جا که تیرپرتاب شدتا بدان جایی که فرونشست شستهزارفرسنگ درازا است.از آن پس جشن تیرگان به مناسبت این پیمان آشتی میان ایران و توران برپا شد. باید اشاره کنم در تاریخ طبری و بلعمی این افسانه با اندکی دگرگونی آمده است
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|