امروز رفتم اندوسکوپی
پرستار گفت برو اورجانس ازت رگ بگیرم دارو بی حسی بزنیم
گفتم نه آبجی کسر لاتیه بدون بی حسی
رفتیم تو دکتر گفت 5 میل یداز بزن
گفتم بیخیل دکی جون رو ما اثر نداره ما عملمون بالاست
خلاصه یه چیز ریختن تو حلقومن مزه قلیون دو سیب میداد
حلاصه ما رو خوابوندن بقیه قضایا
دکی عکسو داد دستم گفت بیا کلینیک باهات حرف بزنم
اینجا نمیشه
خلاصه رفتیم کلینیک یه منبر برامون رفت و روضه ای خوند اشکبار
بماند چی گفت
فقط گفت
سعی کن خوش بگذرونی
بعدشم 3 تا دوا داد کلی پولش شد
غلاقه به خونش نرسد
حاجی ...
|