07-18-2009
|
|
تازه کار
|
|
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: رشت
نوشته ها: 14
سپاسها: : 0
5 سپاس در 3 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعر (خروس محله)
"بسمی تعالی"
(خروسه محله)
خروسی بود خوش پر وتاج
دیگر خروسان از زیباییش مانده بودند به هاج و واج
چو روزی صدا کرد که ای مرغان
بییایید با ما شوید دم خوران
منم حامی و سرور شما
می ترسند همه سگ وشغال ها ازما
نکند یک دم بترسید از چنین
من همه جا هستم از جهنم تا برین
همان دم که خروس مشغول به لفظ بود
عقابی در هوا مشغول رقص بود
که ای جان چه غذایی وچه مرغانی
چه جوجه های ناتوانی
چون آن هنگام که دیدن آن عقاب را
فراری شدن به گوشه کنارا
از همه زودتر فراری شد خروسه
فرار کرد بدون چک و بوسه
چو وقتی عقاب ماند بی غذا
مرغان آمدند بیرون و گفتند بی هوا
که ای خروس تو بودی حامی ما
...چی شد آن همه ما ما ما
خروس , بی حال وبی زار
گفت ونشت در یک کنار
که من از بچگی داشتم چنین
ترسی, که ندارم مثل این
دیگر نپرس از دل زار
.که دارم ز ترس در محلی قرار
(میثاق)
" مثنوی"
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|