مادر
اي قامت خميده تو طاق آسمان
اي پير پرتوان
دستم بگير و جان من از غصه وارهان
گر بحر بيكرانم و گر كوه استوار
پيشت زمينيام
دريا شوم كه رنگ تو افتد به گونهام
ياكوه گوژ پشت
افتم به سجدهاي كه سرآيد تمام عمر
گويم به ذره ذرة خاك از بلنديت
از من قبول كن
تا خاك همنواي من آيد به سجده ام
تاباز سبزه بردمد و غنچه بشكفد
اي آسمان من
مادر مرا بمان