مرا دوباره مزا مادر
اگر به مرگ خندیدم
اگرشکست فرزندت
اگر گسست لبخندت
مرا مزا مادر
هوا هنوز چرکین است
زمین هنوز تفدیده
دلم عجیب خونین است
ببین! ببین مادر!
ردپای اشک ها را
دویده خط برخط
چکیده جا برجا
مرا ببین مادر
چه ناز خوابیدم
به دور از این دنیا
تو را به خواب می بینم
گاهی بهانه می گیرم
گاهی گلایه ای دارم
از خودم ،زمین، دنیا
از خدا نمیدانم ...
ببین! ببین مادر!
تا کجا رسیده ام دیگر
مگو که کفر می گویم
بغضی شکسته ام که می بارم
پنجه های تنهایی
می فشارد گلوی من - هر چند -
لطف روزگار هم گاهی
میزند به سینه ام خنجر
زمین هنوز پرکینه
و جنگ روز با شب
دقیقه ها در تب
و مردمان در مسخ
میان این همه نفرت
میان این همه کینه
مرگ است که عریان است
مرگ است که بی کین است
مرا مزا مادر!
این بار همین کافی است
بگذار بخوابم باز
- بگذار -
که مرگ شیرین است ....
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !
نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!
چه سنگبارانی...
گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!
" خانه خدا سنگ است "