گرافيک يک نوع زبان تصوير است
و به زبان واضح تر :
يک نقاش از طريق نقاشي تمام احساسات خود را از طريق قلمو و رنگ بيان مي کنه و در نتيجه امكان دارد كه پيام روشن و واضحي براي همه افراد نداشته باشد يعني يك نقاش عواطفش را بيان مي كند و كاري به اين ندارد كه مخاطبش منظورش را درك مي كند يا خير. به همين دليل در يك نمايشگاه نقاشي از يك تابلوي مشخص؛ افراد مختلف برداشت هاي متفاوتي دارند اما يك گرافيست موظف است پيام خود را به گونه اي بيان كند كه حتما مخاطبش منظورش را دريافت كند
هنر گرافيك چون تكثير مي شود و با فنوني چون چاپ همدست شده و متعلق به همه مي شود مثل نقاشي شخصي و تك نيست و هيچگاه به عنوان تابلو در يك قاب تنها نمي ماند
گرافيك از سري هنرهاي تجسمي است كه صد البته براي كساني كه آن را با نقاشي اشتباه ميگيرند (چون شايد براي شما هم اتفاق افتاده باشد كه وقتي به كسي ميگوييد رشته ام گرافيك است مي گويد پس چهره مرا نقاشي كن!!) بايد بگويـم گـرافيك در اصل ايده و تركيب بندي است كه اكثر اوقات بين نوشته و تـصوير اتفاق مي افتد و نقاشي بيشـتر تقليد طبيعت است كه ايده هاي گرافيست ها مي تواند بوسيله دسـت مثال يك نقاش اجرا شود كه خيلي از هنرمندان شـايد براي اجراي بهتر و شـايد به خاطر كسري وقت طراحي نهايي رابه شخص ديگري ميسپارند كه از نوع اول مي توان به بيلبوردهاي توي خيابان اشاره كرد و گروه دوم به آقاي {مميز} يكي از گرافيستهاي برتر ايران اشاره كرد و گاهي هم آن ايده توسط كامپيوتر و برنامه هاي پيشرفته اجرا مي گردد كه مطمئنا كار با دست از ارزش بالاتري بر خوردار است
نقاش ايتاليايي مي گويد:
گرافيك كار مشكلي است چون با يك نقطه و يا يك خط بايد به اندازه يك كتاب سخن گفت و البته همه ي راز زيبايي گرافيك نيز در همين نكته نهفته است
گرافيك در معناي لغت بمعني ترسيم و نگارش است.
و در دو مفهوم قديم (سنتي) و جديد(نوين) متمايز ميگردد كه در مرز بين اين دو پديده چاپ قرار دارد
همانطور كه گفتم گرافيك به دو دسته قديم و جديد و بين اين دو چاپ، تقسيم ميشود
حال مي خواهم که از گرافيک سنتي و نوين تعريفي داشته باشيم
البته قبل از آن بهتر ديدم با چاپ هم به صورت کلي آشنا بشيم
چون خود چاپ هه همان طور که قبلا هم گفتم مرز بين اين دو پديده است
تولّـد
براي شناخت بيشتر گرافيك مناسب است تا به نحوهي تولد آن رجوع كنيم و مختصري از تاريخچهي آن را بدانيم هرچند كه ناآشنايي با تاريخچهي گرافيك مانع از آن نميشود كه امكان تدبّر و بررسي ماهيت آن را به كل از دست بدهيم.
جرقههاي تولد گرافيك و به عبارت ديگر انشعاب از نقاشي، به زمان تحولات انقلاب صنعتي و به دنبال آن، ورود تبلبغات به عرصهي مناسبات و رقابتهاي صنعتي و تجاري باز ميگردد.
در واقع، تبليغات به مفهومي كه امروز براي ما شناخته شده، بعد از انقلاب صنعتي و هنگام انبساط صنايع، شكل گرفت و گرافيك حيات خود را در چنين دورهاي و اختصاصاً با پوستر آغاز نمود. در واقع از اين زمان به دليل ورود تبليغات به عرصهي معادلات تمدن غرب، گرافيك از نقاشي منشعب شد. اگرچه در اين تاريخ تولد ميتوان ترديد كرد و گرافيك را در زمانهاي دورتر، در كنار كتابت، يا طراحي مهرها و نشانهاي حكومتي و خانوادهگي جستوجو كرد و يا آغاز رسمي آن را به اختراع چاپ و ابداع روزنامه بازگشت داد... اما در نهايت به خوبي روشن است كه ظهور گرافيك در جايگاهي ويژه در زندگي صنعتي، مربوط به انقلاب صنعتي است؛ خصوصاً پيوستهگي انفكاكناپذير گرافيك با تبليغات، بر اين مدعا صحه ميگذارد.
همانطور كه در سطور بالا آمد، تولد گرافيك را ميتوان انشعابي از نقاشي دانست و تفاوتهايش با نقاشي، از التزام آن به ارسال پيام و تفهيم به مخاطب آغاز ميشود. اولين آثار گرافيکي را کساني خلق کردند در واقع نقاش بودند و اين ميتواند بدان معنا باشد كه گرافيک ريشه در نقاشي دارد؛ اما چه شد که اکنون گرافيک ماهيتي متفاوت از نقاشي يافته است؟
«در دههي30 آمريکا، کارگردانان هنري، طراحي گرافيک را پايهگذاري کردند... در 1958، بنا بر مباحثي در مجلهي پرينت، اين کارگردانان معتقد بودند که استفاده از نام هنر (art) براي عنوان حرفهاي طراحان کافي نيست و نياز به عناوين مناسبتري مثل مهندسي بصري يا طراح گرافيک است.»
با استناد به اين مطلب، روشن ميشود كه كلمهي «طراح گرافيك» و «گرافيست»، كمتر از صد سال است كه مورد استفاده واقع شده، اما تولد هنر گرافيك، بسي بيش لز صد سال است.
به هر حال لازم است قيد شود كه، موضوع اين رساله، «گرافيك» به عنوان حرفهايست كه امروز در كنار هنرهاي ديگر و در خدمت توسعهي افتصادي و فرهنگي جوامع شناخته شده است و به همين عنوان در حيات احتماعي و اقتصادي ما تأثير ميگذارد.
|