مظهر ثنا
قربان آن قد رعنایت ای حسین
کاین درد جانگداز تو آتش زند مرا
در گوشه ای از این دل ویرانه ام غمی است
گریان نشسته ام به خدا جان من در آ
شعرم به نام پاک تو خونین شده است باز
از بطن حادثه سفری سوی من نما
آقای من شفاعت این بنده را کنید
بس روز و شب ز شر گنه می کنم دعا
دستان زخمی قلمم یاوری کنید
دیگر توان ندارم از این شرح غصه ها
بر تکه تکه ی بدنت بوسه می زنم
ای روح سربلندی و ای مظهر ثنا
آقا بیا به سوگ نشستند عاشقان
گویند بوی خون تو میداد کربلا