سلام مجدد
ديگر از صنايع معنوي كه قابل ذكر است صنعت تضاد است و آن آميختن كلام با دو يا چند كلمه يا مفهوم متضاد است كه در صورت انجام صحيح سخن را بس زيبا و دلنشين تر مي نمايد بعنوان مثال آنجا كه سعدي مي گويد
گه به بدخواستنم بنشينند گه به خون ريختنم برخيزند كه بنشينند و برخيزند نمونه اي از تضاد بشمار مي رود اما عنصري در چهار بيت بسيار زيبا اين صنعت را به نمايش گذاشته است:
اي شاه زمين بر آسمان داري تخت
سست است عدو تا تو كمان داري سخت
حمله سبك آري و گران داري رخت
پيري تو بتدبير و جوان داري بخت
اگر دوستان نمونه هاي ديگري از اين صنعت سراغ دارند لطفا علاوه كنند.
يا علي مدد
|