اي كاش جان بخواهد معشوق جاني ما .... تــا مدعي بميـــرد از جانفشــاني ما
در عــالم محبــت ، الفـت به هم گرفته .... نامهــربــاني او بــا مهـــربـــاني ما
در عيــن بي زباني بــا او به گفتگـوييم .... كيفيت غريبي است در بي زباني ما
صد ره ز ناتواني در پايش اوفتــاديم .... تا چشم رحمـت افكند بر ناتواني ما
__________________
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|