شب مي آيد...خاموش ميشود زبانم و دلم به سخن ميآيد..مادرم ميگفت 11 شب به دنيا اومدي..گفتم چه جالب ......... ..كاش سحر زودتر برسه ...ديگه حوصله ي شب در من نيست...او هنوز بدرود نگفته و با تو بي مهر نشده ..................ما ودعك ربك و ما قلي
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|