12-04-2009
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14
95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اندر احوالات فردسی پور (طنز)
اندر احوالات فردسی پور (طنز)
آن عادل فوتبال، آن دوستدار قیل و قال، آن بیدار دوشنبه شبها، آن آورنده خنده به لبها، آن برپاكننده دعوا، آن خورنده حلوا، آن رفیق فاب فنایی و حاجرضایی،
آن درگیر با علی دایی، آن زاده شهرآرا، آن گزارشگر لالیگا، آن اصالتاً اهل رفسنجان، آن آكل خورشت فسنجان، آن نودش پر از حاشیه، آن پخشكننده تصاویر ماضیه، آن برگزاركننده مسابقات، آن پركننده جیب
مخابرات، آن مظهر مسابقات اسام اسی، آن نتایجش همیشه هفتاد به سی، آن تكراركننده تصاویر آهسته، آن داعی داوران شایسته، آن جویای اساماس پیر و جوان، آن به دنبال سوتی داوران، آن مفسر
جام جهانی، آن رقیب علیفر و خیابانی، مایه افتخار اهل گزارش و سرآمد مچگیری در ورزش، عادل فردوسی پور ـ انارالله برهانه ـ مؤثر در فوتبال و سمبل جنجال بود.
ابتدای كار او آن بود كه در ایام صباوت هر كجا گلكوچك به راه بود پس او هم در آن بود و به كار گزارش مشغول بود. پس به دانشگاه شریف افتاد و مدرك صنایع بگرفت و آن بر در كوزه نهاد و عزم همی كرد تا
شمایلش از جامجم نبیند بر جای ننشیند. از كرامات شیخنا این بود كه سنش به بیست نرسیده به محضر شیخ اردشیر لارودی رسید كه مطبوعه ابرار ورزشی داشت پس گفت: ?خواهم كه قلم زنم?. شیخ
لارود گفت: ?چه در چنته داری؟? گفت: ?ترجمه بلدم و هرچه خارجی و انجلیزی باشد به فارسی تبدیل توانم كرد.? پس گفت: ?بنویس? و شیخ ما به ترجمه افتاد و این از كرامات بود. آوردهاند هر روز به در
جامجم همی رفت برای تست و او را میزدند و میراندند تا پیری فرزانه بر او ظاهر گشت و حال پرسید. فرمود: ?اگر داخل شوم برنامهای سازم كه نظیر آن نباشد.? پس پیر، دلش بسوخت و او را وارد همی
كرد. نقل است در ابتدا تفسیر تنیس و فوتسال میگفت تا اینكه پخش فوتبال فراوان شد و نوبت به شیخنا هم رسید. آوردهاند شیخنا چنان در امور خفیه و خصوصی فوتبال متبحر بود كه شماره كفش عمه
گری نویل را از بَر بود و این پایه از بلاغت، فكها را بیانداخت. و از كرامات او این بود كه برنامهای راه انداخت كه صد نبود اما نود بود و در آن صغیر و كبیر فوتبال را مینواخت و خلق را تا سحر پای جعبه مینشاند
با چشمان پُفكرده، و آوردهاند هیچ چیزی برای او جذابتر از این نبود كه اهالی فوتبال را به جان هم اندازد و خود در گوشهای به خنده مشغول گردد و از كرامات او نقل است كه شبی نبود كه نودش پخش شود جز آنكه میلیونها اساماس به سویش دوان شود و پاسخ نظرسنجیها به سویش روان.
از وی جملات عالی نقل است؛ گفت: ?الجنجالالشغلی ـ ترجمه: جنجال كسب و كار من است? و گفت: ?خداحافظ جام جهانی، خداحافظ برانكو? و گفت: ?وات ایز هی دواینگ دیس پلیر ـ ترجمه: چه میكند
این بازیكن? و گفت: ?عجب گلنزنی شده این بازیكن? و گفت: ?چه بازی دراماتیكی شده این بازی?.
و در آخر كار او آوردهاند كه چون عزرائیل برای قبض روحش وارد گشت، گفت: ?یه بار دیگه صحنه رو تكرار كن ببینم خطا بوده یا نه!?
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|