نمایش پست تنها
  #1216  
قدیمی 10-04-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جان من ! جام مّی وساقی وجانانه کجاست


جان من ! جام مّی وساقی وجانانه کجاست



اینهمه بردر میخانه نشستیم, چه شد؟
بغض دل, بر لب پیمانه شکستیم ,چه شد؟
از خود ودیر مغان گاه گُسستیم ,چه شد؟
عهد با دلبر جانانه که بستیم ,چه شد؟

اینهمه از سر تدبیر وخرد نیز نبود
بر همه هستی ما شور دل انگیز نبود
غم بدل, پای کشان ,رفته شکستیم ,چه شد؟
زندگی غیر همان, درد غم انگیز نبود

قدرِ دانائی خود هیچ ندانیم چرا ؟
بی خرد, پای,دراین دشت کشانیم چرا؟
ناتوان ازچه شده قلب ودل ودیده ی ما ؟
دیده ودل ز چه بر نور خدائی نرسانیم؟ چرا؟

«عقل »! ما را بدرِ خانِ خدا میخواند
«چون خدا, عقل وخرد داده وُ خود میداند
اشرف روی زمینیم!... چرا منتظریم؟!
تا به کی «عمر» مگر روی زمین میماند؟!

این پریشانی ما,ا از سر نادانی ماست
ناتوان بودن ما در َسر انسانی ماست
تا نباشد خردی ,عقل کجا راه برد؟!
بی خرد ماندنِ ما, مایه ی ویرانی ماست

جان من ! جام مّی وساقی وجانانه کجاست
تا نباشد دلخوش لذت پیمانه کجاست؟
ما دراین میکده گر, خوار نشینیم , رواست
بی وضوِدل وجان,لذت ِمستانه, کجاست؟

بّه که برپا شده در راه دگر پای نهیم
وندرین غصه سرا بّه که زغمها برهیم
بی خدا کوردلی با دل وچشم ونگهیم
بّه که درروح وروان ,« عشق خدا » جا بدهیم






فرزانه شیدا


__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 10-04-2010 در ساعت 06:45 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید