نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 11-07-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض حکمت و فلسفه در ایران باستان

مولتون مینویسد : ((زرتشت از نخستین متفکرین است که آئین خود را بر پایه اخلاقی گذاشت . او در جستجوی یک آسمان نو و یک زمین نو بود که در آنجا درستکاری فرمانروا باشد .))

درکتاب سیر تمدن و تربیت در ایران باستان تألیف آقای دکتر اسدالله بیژن از قول گوتسه Gotze دانشمند آلمانی نین نقل شده که بنا به تحقیقات این دانشمند ((ایرانیها در پدید آوردن نگرش هومرال Humeral Theory شریک بوده ولی نگرش مهم دیگری که نگرش هومرال فرع آنست و ایران در پیدایش آن دخیل بوده ، همانا نگرش اساسی جهان کهین یا به اصطلاح اهل حکمت عالم اصغر است . شرح این نگرش در بندهش داده شده و بعدها مانی (۲۱۵ تا ۲۷۵ م ) نیز آنرا بموضوع دیگری بیان نموده و بر حسب این نگرش ، آدمی جهان کوچکی است ولی هستیش نمایاننده جهان مهین و یا عالم اکبر است . در دوره اسلام نیز تسلسل همین فکر در افکار حکمای ایرانی منعکس است .

بعد مؤلف کتاب سیر تمدن در حاشیه توضیح میدهد : (( در کتاب بندهش فصلی است پیرامون اینکه جسم آدمی انعکاس عالم است . در آنجا هر قسمتی از تن آدمی به قسمتی از زمین تشبیه شده :

پشت آدمی آسمان را ماند ، بافته‌ها خاک را ماند ، استخوانها بسان کوههاست ، رنگها مانند رودخانه‌هاست ، خون در تن آدمی آب دریاها را ماند، جگر بسان نبات است و در جایهای بدن که مو بطور وفور روئیده مانند جنگل است ، نخاع آدمی مانند فلز مایع در زمین است .

در میان نوشته‌های هیپوگراتس کتابی بنام ((پری‌هبدمدن)) Peri Hebdomadon میباشد و این کتاب باندازه‌أی شبیه محتویات کتاب بندهش ایرانی است که نمیتوان باور نمود ایرانیها در یک گوشه دنیا عقیده مستقلی بدنیا داده ، و یونانیها نیز همان عقیده را مستقلانه در جای دیگر پرورانیده باشند .

ناگزیر یکی از این دو ، باید از دیگری اقتباس شده باشد . از مسطورات هیچ یک از این دو کتاب مزبور قدمت آنرا نمیتوان معلوم داشت ، ولی افلاطون با نسخه یونانی آشنا بوده و بندهش نیز از نو گردآورده پس از اسلام است . با وجود این مدارک ، زبانشناسی نشان میدهد که بندهش از مطالب اوسطایی است منتها بمرور زمان تصرفاتی در آن صورت گرفته است .

دکتر الگود انگلیسی Elgood گوید : که ترجمه یک جمله بندهش که در بالا نیز آورده شده ، به یونانی چنین است ((نخاع بدن مانند فلز مایع در زمین است )) . نخاع گرم و مرطوب است . در صورت ظاهر این عبارت طابق‌النعل بالنعل جمله‌أی بیش نیست ولی لغت مرطوب ظاهرا ترجمه لغت اصلی یونانی ((هوگرون)) است که به معنی مایع میباشد .

دکتر الگود استدلال میکند که لغت اوسطایی و پهلوی برای فلز را میتوان بآسانی با لغت داغ اشتباه نمود و ظاهرا چون یونانیها این فکر را از ایرانیها اقتباس نمودند منتها در فهم جمله در ضمن ترجمه یونانی برای آنها سهو روی داده ولی مستنسخین بد خواستند آنرا درست کنند به این ترتیب در ساختمان جمله اشتباهی رخ داد . دوران این فکر مانند بسی افکار دیگران در ایران پس از اسلام نیز باز مانده و از اینگونه است :

اتزعم انک جرم صغیر
و فیک انطوی العالم الاکبر

(حضرت امیر ع )

تو خود را چیز کوچک می‌نپندار
جهانی باشد انور تو پدیدار
خدای را در دو جهان است فعلی و عقلی
یکی بمایه قلیل و دگر بمایه کثیر
جهان فعلی دنیا ، جهان عقلی شاه
یکی جهان صغیر و دگر جهان کبیر

(عنصری)


پس بصورت عالم اصغر تویی
پس بمعنی عالم اکبر تویی

(مولوی




...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید