نمایش پست تنها
  #6  
قدیمی 02-28-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ببین مجبورم کردی چه کار کنم

تز: این بازی در شکل قدیمی و جا افتاده ی خود یکی از بازیهای ازدواج است و در واقع یکی ا زمشهورترین عوامل بر هم زننده ی ازدواج هاست ولی ممکن است بین والدین و بچه ها و همچنین در زندگی حرفه ای نیز بازی شود .


1)نمونه ی درجه یک بازی " ببین مجبورم کردی چه کار کنم " : مرد احساس می کند نیاز به تنهایی دارد و خود را سرگرم کاری می کند که از مردم دور باشد . تنها چیزی که در حال حاضر می خواهد این است که او را به حال خودش بگذارند. بعد یک مزاحم مثلا زن یا یکی از بچه ها نزد او می آید که از او نوازش ببیند یا مثلا بپرسد : " انبردست کجاست ؟"

این مزاحمت ناگهانی ،باعث می شود هر چه در دست او است به زمین بیفتد بشکند و یا خراب شود و....
در این وقت مرد به سمت مزاحم بر می گردد و با خشم فریاد می زند :" ببین مجبورم کردی چه کارکنم "
چون این اتفاق در طی زندگی به دفعات تکرار شده افراد خانواده عادت کرده اند که او را تنها بگذارند هر چند که مقصر مزاحم نیست بلکه تحریکا و تهییج باعث چنین اتفاقی است . در اینجا مرد از تنها ماندن احساس خوشحالی می کند از آنچه اتفاق افتاده چرا که این اتفاق باعث دک کردن مزاحم شده است .


متاسفانه این از آن بازیهایی است که بچه ها خیلی راحت یاد می گیرند و به سهولت از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و رضایت پنهانی و امتیازهای آن هم وقتی بازی توام با فریبکاری باشد بهتر نشان داده می شود . [B]

2)نمونه ی درجه دو ی بازی " ببین مجبورم کردی چه کار کنم " :موقعی است که این بازی به به صورت تصادفی و گهگاهی ،بلکه به صورت یک بازی دائمی زندگی و ساز و کاری حمایت کننده تکرار شود .


مرد با زنی ازدواج کرده که مدام " من فقط دارم کمک می کنم " یا صورتی از آن را بازی می کند . و حالا برای مرد خیلی آسان است که تصمیم گیری ها را به گردن او بیندازد که ممکن است به صورت مودبانه و با مردانگی باشد و یا در شرایط عدم رعایت ادب مرد با پرخاشگری به زن بگوید : " تقصیر سرکار بود که این ناراحتی برای بنده درست شد " که صورت دیگری است از بازی " ببین مجبورم کردی چه کار کنم " است و در دراز مدت می تواند مرد مسئولیت تصمیم گیری برای تعلیم و تربیت بچه ها را به گردن او بیندازد و خودش نقش مدیر عامل را بازی کند و هر گاه بچه ها ناراحت شدند ،او می تواند به بازی " ببین مجبورم کردی چه کار کنم " پناه ببرد .


و این نهایتا زیر بنای طرز فکر مرد را طی سالیان تشکیل می دهد که " مادر بچه " را مسئول کارهای بد آنها قلمداد کند .

در این صورت این بازی دیگر وسیله ای برای بیرون انداختن مزاحم نیست . بلکه راهی ضمنی جلوی پای مرد می کذارد تا به انواع دیگر آن از قبیل " من که به تو گفتم " یا " حالا ببین چه کار کردی " بپردازد .

فردی که بازیگر حرفه ای این بازی است دامنه ی این بازی را به راحتی گسترش می دهد واز آن در شغلش هم استفاده می کند .

دراین جا نگاهی دردبار و طولانی جای کلمات " ببین مجبورم کردی چه کار کنم " را می گیرد . برای آن که " دموکرات " بازی در آورد و یا ادای مدیران خوب را در آورد از معاونش نظر خواهی هم می کند . و از این راه می تواند برای ترساندن زیر دستان خود ، موضع مستحکمی داشته باشد . او از هر اشتباه آنها به عنوان وسیله ای کوبنده بر ضدشان استفاده می کند .

البته استفاده از این بازی برای مافوق یعنی ملامت کردن مافوق به دلیل اشتباه برای فرد بازیگر نابود کننده است و می تواند به از دست دادن کار منجر شود

مثل کسی که در ارتش کار می کند ودر اثر بازی با مافوق به نقاط بد آب و هوا منتقلش می کنند و خلع درجه می شود .



3)نمونه ی درجه سه ببین مجبورم کردی چه کار کنم " : این بازی را ممکن است بیماران روانی بدگمان در مقابل اشخاص بی احتیاطی بازی کنند که حتی من باب نصیحت گفته باشند " من فقط می خواهم کمک کنم " در این جا بازی ممکن است به مراحل کاملا خطرناک و حتی مهلک برسد .

بازی های " ببین مجبورم کردی چه کار کنم و تقصیر سرکار بود که این ناراحتی برای بنده درست شد" به قدری خوب یکدیگر را تکیمل می کنند که ترکیب آنها اساس حفظ تار و پود قرارداد بسیاری از ازدواج هاست .


مثال : زن و شوهر با توافق مشترک قرارمی گذارند که حساب پول و خرج خانه دست زن باشد . زن تا مدتی به خوبی از عهده این کار بر می آید و تمام حسابها و خرج ها از حساب بانکی مشترکی که دارند پرداخت می شود ،چون مرد حوصله ی رسیدگی به این امور را ندارد و ......
اما پس از مدتی بانک اخطاری به آنها می دهد با این دلیل که چک بی محلی از حساب آنها کشیده شده .مرد باید شخصا با بانک تماس بگیرد و ماجرا را پیگیری کند . بعد از برسی ها معلوم می شود زن بدون این که مرد را در جریان کار خود قرار داده باشد خریده های عمده ای کرده و...
در اینجا مرد با خشم بازی " تقصیر سرکار بود که این ناراحتی برای بنده درست شد " را اجرا می کند . و زن با گریه و ناراحتی اشتباه را می پذیرد و قول می دهد که دیگر این کار را تکرار نکند و ...

برای مدتی باز همه چیز به خوبی پیش می رود ولی به ناگهان بعد از مدتی سرو کله طلبکاران پیدا می شود و اقساط به تعویق افتاده را مطالبه می کنند .

مرد که روحش از ماجرا خبر نداشت از زن بازخواست می کند .

این بار زن با عصبانیت بازی " ببین مجبورم کردی چه کار کنم " رااجرا می کند و می گوید : تقصیر مرد است که وی را از کشیدن چک بی محل منع کرده و به همین دلیل زن برای خریدهای عمده مجبور بوده که قسط ها ی عمده را پرداخت نکند و موضوع را از مرد پنهان کند و....

این بازی ده سال ادامه پیدا کرده بود و هر بار همین قول وقرارها که دیگر این عمل " دیگر تکرار نمی شود " و هر بار برای مدتی آرامش پس از قول و قرار تا کار به مشاور و تصمیم روان درمانی می رسد .

مرد خودش این مراحل را به طرزی موثر و بدون نیاز به روانکاو تحلیل کرد وی تصمیم گرفت تمام حسابهای بانکی به نام خودش باشد و تماما به حسابها و کتابها خودش رسیدگی کند و سرو سامانی به وضع پیش آمده بدهد . و بله در نهایت تمام مشکلات حل شد اما بازیگران " ببین مجبورم کردی چه کار کنم " و تقصیر تو بود که این ناراحتی برای بنده درست شد " از بازی محروم شدند و تا مدتی نمی دانستند که با خودشان چه کار کنند و.... تا طی زمان راهکارهای آشکارتر و سازنده تری برای گذران وقت و استفاده از یکدیگر پیدا کردند .



آنتی تز : حل قضیه برای " ببین مجبورم کردی چه کار کنم" درجه یک

او را به حال خود گذاشتن. بازیگر نوع یک ممکن است احساس بیچارگی و تنهایی کند اما هیچوقت خشمگین نمی شود .


حل قضیه برای " ببین مجبورم کردی چه کار کنم" درجه دو

محول کردن تصمیم به عهده خود اوست . بازیگرنوع درجه دو ممکن است چنانچه مجبور به ابتکار عمل گردد . عبوس و ترشو شود و احتمال دارد قضیه به عواقب ناخوشایندی بینجامد .


حل قضیه برای " ببین مجبورم کردی چه کار کنم" درجه سه

فقط مشاورو پزشک متخصص حرفه ای و با تجربه
__________________

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید