ادوارد دست قيچي استثنايي و خاص است. نه چون جاي دست، قيچي دارد بلكه چون قلبا از جنس آدمهاي به ظاهر انسان اما مسخ شده دوره و زمانهاش نيست. پگ باگر (مادر كيم) هم كه اول بار او را ديده و با خود به شهر آورده خوب اين را ميداند كه در مصاحبه تلويزيوني تصريح ميكند اگر امكانش باشد و ادوارد دستهايش را عمل كند باز هم خاص و منحصر به فرد است. اين تفاوت ظاهري ادوارد با ديگران فقط يك نشانه است. نشانه اينكه او با بقيه فرق دارد. اما اينكه فرقش چيست، فقط پگ ميداند و بعد از او دخترش كيم. نشانه ديگر هم تفاوت محل زندگياش با ديگران است و فاصلهاي كه با اجتماع محل زندگي مردم شهر دارد.
ادوارد دست قيچي كيس مناسبي است براي مردمي كه در منجلاب روزمرگيهايشان بيصبرانه منتظر يك اتفاق جديد و غير عادي هستند. براي همين اگر از ناحيه مردم شهر مورد استقبال و توجه قرار ميگيرد هرگز به اين معنا نيست كه مردم او را شناختهاند و به خاطر خودش دوستش دارند. پگ باگر اگر توانسته تا اندازهاي به شناخت واقعي از او نزديك شود و تفاوتش از بقيه را دريابد به اين خاطراست كه شغل بازاريابي دارد و بيش از همه با درد زندگي روزمره و تكرار بيهوده آن دست و پنجه نرم كرده است.
ادوارد، هنرمند است. باز هم نه فقط چون با دست قيچيهايش شمشاد ميچيند و يخ ميتراشد بلكه چون قلب مهربان، روح لطيف و احساس نازك و دست نخورده دارد. براي او زيبايي مهمتر از درستي است. دقيقا برخلاف پدر كيم كه ميگويد: ما دنبال درستي هستيم نه قشنگي. همين فرط زيبادوستي است كه ادوارد را از ديگران متمايز ميكند. او با واقعيت خشك و بيروح و زشت بيروني كاري ندارد، واقعيت براي او خيال است و احساس و زيبايي.
روح لطيف ادوارد بزرگ هم هست. او ميداند جيم دارد از او سوء استفاده ميكند اما خودش را به ناداني ميزند و به كاري كه او خواسته تن در ميدهد فقط چون كيم واسطه انجام اين كار بوده و او از ادوارد اين درخواست را كرده است. در ادامه هم وقتي دستگير ميشود لام تا كام حرف نميزند و ترجيح ميدهد مقصر جلوه كند اما حقيقت را نگويد چون همانطور كه گفتيم او دنبال حقيقت نيست، دنبال زيبايي است!
ادوارد بدوي است و شناخت چنداني از مباني تمدن و اصول رفتار درست انساني ندارد اما وفادار است. چه بسا چون آلوده اين اصطلاحات نشده و به جاي شعار و حرف، به دلش اعتماد دارد. با اينكه با اولين نظر عاشق كيم شده اما تا وقتي كه ميبيند او با جيم در ارتباط است با اينكه ميبيند جيم لاابالي و هرزه است و اصلا لياقت عشق كيم را ندارد، دريغ از يك بار ابراز عشق. او به جاي ابراز عشق عاشقي ميكند و كيم البته آنقدر نادان نيست كه اين را نبيند و نفهمد. ادوارد تا وقتي كه كيم با جيم در ارتباط است حتي از خودش در مقابل جيم دفاع هم نميكند و اگر در انتها با نوك قيچي دستانش به زندگي او خاتمه ميدهد باز هم براي دفاع از خودش نيست براي دفاع از حريم معشوقهاش كيم است كه از سوي جيم مورد تعرض قرار گرفته است.
__________________
ما خانه به دوشیم ما خانه به دوشیم تیم اس اس به دو عالم نفروشیم سال 89 تو دربی 69 شیث رضایی دنبال فرهاد بدو آی بدو آی بدو آی بدو آی بدو
|