نمایش پست تنها
  #16  
قدیمی 12-09-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آخرين گفتار شاهنشاه داريوش بزرگ ( به سال 486 قبل از میلاد )
اينك كه من از دنيا ميروم 25 كشور جزو امپراتوري ايران است. در تمام اين كشورها پول ايران رواج دارد و ايرانيان در آن كشورها داراي احترام هستند و مردم آن كشورها نيز در ايران محترم شمرده ميشوند. جانشين من خشايار بايد همانند من در حفظ اين كشورها بكوشد و راه نگهداري اين سرزمينها اين است كه در امور داخلي آنها مداخله نكند و مذهب و شعاير آنها را محترم بشمارد. اكنون كه من از اين جهان ميروم تو 12 كرور زر در خزانه سلطنتي داري و اين زر ها يكي از اركان قدرت تو است زيرا قدرت پادشاه فقط به شمشير نيست بلكه به ثروت نيز هست. البته به خاطر داشته باش كه تو بايد به اين ذخيره بيفزايي نه اينكه از آن بكاهي من نميگويم كه در مواقع ضروري از آن برداشت نكن زيرا قاعده زر در خزانه آن است كه هنگام ضرورت از آن برداشت شود اما در اولين فرصت آنچه برداشتي به خزانه برگردان .
مادرت آتوسا بر من حق دارد و پيوسته وسايل رضايت خاطرش را فراهم كن .
ده سال است كه من مشغول ساختن انبارهاي غله در نقاط مختلف كشور هستم. من روش ساختن اين انبارها را كه با سنگ بنا ميشود و به شكل استوانه است را در مصر آموختم و چون انبارها پيوسته تخليه ميشود حشرات در آن بوجود نميآيد و غله بدون اينكه فاسد شود چند سال ميماند. تو بايد بعد از من به ساختن انبارهاي غله ادامه بدهي تا اينكه همواره آذوقه دو يا سه سال كشور ذخيره باشد. غله جديد را بعد از اينكه بوجاري شد به انبارها منتقل نما و به اين ترتيب تو هرگز براي آذوقه اين مملكت دغدغه نخواهي داشت ولو دو يا سه سال پياپي خشكسالي شود. هرگز هرگز دوستان و نديمان خود را به كارهاي مهم مملكتي نگمار و براي آنها همان مزيت دوست بودن با تو كافي است چون اگر دوستان و نديمان خود را به كارهاي مملكتي بگماري و آنها به مردم ظلم كنند و استفاده نامشروع نمايند نخواهي توانست آنها را به مجازات برساني چون با تو دوست هستند و تو ناچاري كه رعايت دوستي را بنمايي .
كانالي كه ميخواستم بين شط نيل و درياي سرخ ايجاد كنم به اتمام نرسيده و تمام كردن آن از نظر بازرگاني و جنگي خيلي اهميت دارد و تو بايد آن كانال را به اتمام برساني و عوارض عبور كشتي ها از آن نبايد آنقدر سنگين باشد كه ناخدايان ترجيح بدهند كه از آن عبور نكنند. اكنون قشوني به مصر فرستادم تا اينكه در قلمرو ايران نظم و امنيت برقرار سازد ولي فرصت نكردم قشوني به يونان بفرستم تو با ارتشي نيرومند به يونان حمله كن و به آنان بفهمان كه پادشاه ايران قادر است مرتكبين فجايع را تبه نمايد. توصيه ديگر من اين است كه هرگز دروغگو و متملق را به خود راه مده چون هر دوي انها افت سلطنت هستند. هرگز عمال ديوان را بر مردم مسلط مكن و براي اينكه آنها اخذ ماليات بر مردم مسلط نشوند قانوني وضع كن كه تماس عمال با مردم كم شود اگر اين قانون را حفظ كني آنها تماس زيادي با مردم نخواهند داشت .
افسران و سربازان را راضي نگه دار اگر با آنها بد رفتاري كني آنها نميتوانند معامله متقابل كنند اما در ميادين نبرد تلافي خواهند كرد ولو به قيمت كشته شدن خودشان باشد. امر آموزش را ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنويسند تا فهم و عقل آنان فزوني يابد در اين صورت با اطمينان بيشتر ميتواني سلطنت نمايي همواره حامي كيش يزدان پرستي باش اما هيچ قومي را مجبور نكن كه پيرو كيش تو باشد و پيوسته به خاطر داشته باش هر كس بايد آزاد باشد از هر كيشي كه ميل دارد پيروي نمايد. پس از مرگ بدنم را بشوي و آنگاه در كفن بپيچان و در تابوت سنگي قرار بده و در قبر بگذار اما قبرم را مسدود نكن تا هر زمان كه بخواهي تابوت سنگي مرا ببيني و دريابي كه پدرت زماني پادشاهي مقتدر بوده و تو نيز چون من خواهي مرد . با ديدن تابوت من غرور و خود خواهي بر تو غلبه نخواهد كرد اما وقتي مرگ خود را نزديك ديدي بگو كه قبر مرا مسدود نمايند و وصيت كن تا پسرت نيز در مورد تو چنين نمايند .
زنهار زنهار هرگز هم مدعي و هم قاضي مشو و اگر نسبت به كسي ادعايي داري موافقت كن يك قاضي بيطرف آن را بررسي و حكم نمايد. زيرا مدعي اگر قاضي شود ظلم خواهد كرد. هرگز از آباد كردن دست بر ندار. زيرا قاعده اين است كه وقتي كشور آباد نميشود به طرف ويراني ميرود. در آباد كردن حفر قنات و احداث جاده و شهر سازي را در درجه اول قرار ده. عفو و سخاوت را فراموش مكن و بدان كه بعد از عدالت برجسته ترين صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ولي عفو موقعي است كه كسي نسبت به تو خطايي كرده باشد و اگر به ديگري خطايي كرده باشند و تو آنرا عفو كني ظلم كرده اي. بيش از اين چيزي نمي گويم و اين اظهارات را با حضور كساني غير از تو كه اينجا هستند عنوان داشتم تا اينكه بدانند قبل از مرگ من اين توصيه ها را كردم و اينك برويد و مرا تنها بگذاريد زيرا احساس ميكنم كه مرگم نزديك است .
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید