پانوشت ها:
1. زبان فارسی برای بیان مفاهیمی که در آنها «شدن»(صیرورت) بیان شود از لحاظ داشتن فعل یا اسم فعل در برابر زبان انگلیسی بسیار کم توان است، و علت چه بسا همان باشد که اشاره کردیم، یعنی اینکه زبان فارسی زبان بودن است نه شدن (و می توان انتظار داشت که این حکم در مورد دیگر زبانهای شرقی هم درست از آب در آید)، زیرا مردمانی که به این زبان سخن می گفته اند و با منش شاعرانه در متن تمدنی دینی می زیسته اند، توجهشان بیشتر به عالم غیب، یعنی جهان ساکن ازلی، بوده است تا این «جهان گذرا» که برای آن چندان اعتبار و ارجی نمی شناخته اند.
حال آنکه زبانی مانند انگلیسی، که در متن تمدن رنسانسی پرورده شده و زبان علم و جهان بینی و تجارت و سیاست جدید است و چشمش دوخته به این جهان و کون و فساد آن، برای بیان این همه «شدن» خود را بسیجیده است.
2. یکسره و کورانه پذیرفتن گذشته نشانۀ سنت پرستی خشک و سترون است و یکجا رد کردن و به چشم خواری نگریستن در آن نیز غربزدگی است. بی ارج انگاشتن نهانی آن و «محققانه» و «متتبعانه» روبرو شدن با آن نیز غربزدگی مستشرقانه است. گذشتۀ ما و امروز ما باید با یکدیگر برخورد سنجشگرانه و متفکرانه داشته باشند تا معنا و ارج و ارزش نسبی یکدیگر را روشن کنند.
...