ای مسافر غریبه منو با خودت ببر
تو و این همه صداقت من و قلب در به در
پای تو راهی نداره جز سیاهیه دلم
همه خواهش من اینه که باورت بشم
ای ترانه بهاری تو خزون روز من
همه ی سبزی من تو دشت بی باغ و چمن
خوب میدونی اگه رفتی خونه ویرونه میشه
مرغ احساس وجودم بی تو دیوونه میشه
بذار عاشقی کنم کنار تو تا به سحر
بیا و دست منو بگیر و با خودت ببر
|