عید پاک و باورهای آیین مسیحیت
از روز چهارشنبه ي هفتهي عيد «پاک» تا روزي که حضرت مسيح را به صليب ميکشند ، نکاتي هست که بايد از سوي معتقدان اين دين رعايت شود و گرنه ممکن است انسان ، گرفتار بلا يا مصيبتي گردد .
از جملهي آنها ميتوان به اين موارد اشاره کرد :
- در همه جا بايد سکوت حاکم باشد و حتي زنگ هيچ کليسايي نیز به صدا در نيايد .
- تمام وسايلي که داراي چرخ هستند و يا گرد و مدوّرند ، نبايد مورد استفاده قرار گيرند . مانند : چرخ نخ ريسي ، آسياب دستي ، راندن گاري و وسايل چرخدار .
- آهنگري و هيزم شکني و نظاير آن نیز ممنوع است .
چنين باوري ريشه در اين مسئله داشت که در اين روزها جادوگران به طرف محلي به نام«Blåkulla » ، (تپهي آبي رنگ) ، در پروازند تا جشن بزرگ خود را بر پا دارند و تا صبح روز عيد «پاک» به خانه برنميگردند . در اين زمان ، تأثير جادو و جنبل بر انسان از هر وقت ديگربيشتر است . به همين مناسبت در آن شب ، آتش فراوان روشن ميکردند و ترقه ميزدند تا به اين وسيله آنها را بترسانند .
مردم هرگز نبايد جارو و يا هر چه را که دستهي بلند داشته باشد بيرون از خانه بگذارند . زيرا که جادوگران آن را برميدارند و بر آن پرواز ميکنند .
ميبينيم که در اين بخش از مراسم عيد «پاک» نيز چه باور ها و مراسم مشترکي با مراسم شب «يلدا»ي ما ايرانيان وجود دارد . ما نيز در این طولانيترين شب سال که تاريک و سرد است و جايگاه فعاليت نيروهاي اهريمني و بدي ، آتش مي افروزيم تا اين نيروها نتوانند به دليل تاريکي و طولاني بودن آن شب ، فرصت و شانس پيروزي در نبرد با روشنايي را بيابند . علاوه بر آن ، افروختن آتش در آغاز فصل بهار و طليعه ي نور و گرما در مراسم چهارشنبه سوري از جمله ي آنهاست .
در مورد روز عيد «پاک» در انجيل چنين آمده :
« سرانجام روشنايي و نور بر تاريکي پيروز گرديد و قدرت سِحر ساحران و جادوي جادوگران گارگر نيفتاد . با آمدن روشنايي و نور، ديگر آنها توانايي آسيب رساني پيشين را ندارند . همه ي انسانها براي ظهور عیسی مسيح شادماني ميکنند .»
جمعهي طولاني ، در هفتهي عيد «پاک» به روزي گفته ميشود که عيسي مسيح به صليب کشيده شده است . در چنين روزي ، مردم براي همدردي با پيامبر خود روزه ميگرفتند و يا بسيار کم ميخوردند .
جادوگران
امروزه افراد زيادي نيستند که ترس و وحشتي را که مردم در دوران کهن ، در سرزمين هاي اروپاي شمالي از جادوگران داشتند به خاطر داشته باشند . به ويژه زماني که فرزندانشان در اين دوره ، به تقليد از جادوگران آن زمان ، خود را به صورت عجوزه يا جادوگر عيد پاک «Påskkäring» در ميآورند و با دسته جارو ، کتري و يا قهوهجوشي در دست و صورتهاي نقاشي شده ، خوشحال و شادمان در راهروها و کوچهها ميدوند و از خانههاي مردم تقاضاي ميوه ، شيريني و شکلات ميکنند .
در همينجا لازم است تشابه فراوان اين سنت را ، با سنت «قاشقزني» در مراسم «چهارشنبهسوري» يادآور شويم که در هر دو کشور، فرد ، يا روي خود را ميپوشاند و يا مانند کشورهاي اروپايي و مناطق ديگر دنيا ، صورت خود را نقاشي ميکند و روسري نيز ميبندد تا شناسايي نشود .
بايد اين نکته را ذکر کرد که باور به جادوگران عيد «پاک» به زماني برميگردد که مردم عميقاً به وجود آنها اعتقاد داشتند و از آسيبي که ممکن بود به آنها برسد ، دچار هراس بودند . بر اساس باور آنان ، جادوگران به راحتي ميتوانستند به انسانها و حيوانها صدمه بزنند . شايد طبيعت اين سرزمينها ، با زمستان هاي سرد و طولاني و وجود جنگل هاي فراوان ، حضور چنين موجوداتي را نيز در دوران گذشته ، بيشتر تقويت ميکرده است .
با چنين پيشزمينهاي بايد گفت که مردم هميشه در فکر مبارزه با اين موجودات بودهاند . به ويژه در دوران عيد «پاک» که شيطان ، تمام جادوگران خود را در محلي به نام «Blåkulla » ، جمع ميکرد و تا صبح روز عيد «پاک» با آنان به جشن و پايکوبي ميپرداخت . اين محل در جايي بسيار دور، شايد در دورترين تپه اي که در ميان مه ديده مي شده ، قرار داشته است .
ترس از جادو و جادوگران در خلال سالهاي 1668 تا 1676 در برخي از مناطق سوئد ، به صورت يک بيماري همهگير گسترش يافته بود تا آنجا که اگر فردي ، کوچک ترين سوء گمان به کسي داشت بايد گزارش ميداد . در همين رابطه ، صد البته شايعهها و خيالپردازيها در مورد کارهاي اين جادوگران نيز بيشتر و بيشتر ميشد . بد نيست گفته شود که در همان زمان ، بيش از 300 نفر که مظنون به جادوگري بودند ، به مرگ محکوم شدند . عدهاي را گردن زدند و شماري را نيز در آتش انداختند .
براي مردم روز چهارشنبهای که جادوگران به محل جشن ، ميرفتند تاشيطان را ملاقات کنند و به شادماني بگذرانند ، لحظات خطرناکي به شمار ميآمد . به باور مردم ، آنها ميتوانستند هرگونه آسيبي را به رهگذران و مسافران وارد آورند . مردم هميشه گوش به زنگ بودند که خود را از آسيب آنها در امان بدارند . به اين منظور بر روي همه ي درها و وسايل خود ، علامت صليب را ميچسباندند يا نقاشي ميکردند و مهمتر از همه آنکه وسايل ضروري خود را در کنار تخت خويش قرار ميدادند .
منبع : آکاایران