آئين "پيرشاليار" راوي هزاران سال يكتاپرستي ايرانيان
پير شاليار آييني روحاني و نماد هزاران سال يکتا پرستي ايرانيان، به يادگار مانده در نزد ايراني ترين قوم ايران زمين در ارتفاعات زاگرس، هر سال صدها گردشگري داخلي و خارجي را به بخش اورامان تخت شهرستان سروآباد در استان کردستان مي کشاند.
منطقه "هورامان" يا اورامان به گويش امروزين زادگاه و مهد پرورش افراد سختکوشي است که استقامت را از کوههاي سر به فلک کشيده آن و لطافت طبع را از انواع گلهاي زيباي دامنههاي کم نظير رشته کوههاي زاگرس به ارث بردهاند.
واژه " هورامان " از دو بخش " هورا " به معني اهورا و "مان" به معناي خانه و جايگاه و سرزمين تشکيل شده است، بنابراين هورامان به معناي سرزمين اهورايي و جايگاه اهورا مزدا است.
"هور" در اوستا به معني خورشيد آمده و هورامان جايگاه خورشيد نيز معني ميشود، البته کلمه "اور" ريشه واژه کردي "ئاور" يا " ئاگر " به معني آتش است که امروز هم در ميان کردها رواج دارد.
بنا به اعتقاد مردم زاگرس نشين روستاي " هورامان " زماني شهر بزرگي بوده و مرکزيت خاص داشته است و به همين دليل از آن به عنوان تخت يا مرکز حکومت ناحيه هورامان ياد ميکنند.
وضعيت خاص روستا از نظر معماري، موقعيت جغرافيايي، چشمههاي پر از آب و همچنين مراسم خاص، آداب، رسوم و وجود مقبره و مسجد پيرشاليار به ويژه جمعيت و تعداد سکنه قابل توجه آن نشانگر اهميت آن در زمان ساسانيان است.
مراسم پير شاليار از زمانهاي بسيار دور در اين روستا برگزار شده است و مراسمي که با ريشه کهن جشن عروسي پيرشاليار (شهريار) را يادآور ميشود.
جشن عروسي پير شاليار مراسمي بسيار کهن است، اگر چه اين مراسم در طول زمان با تغييرات بسياري مواجه شده است، ولي ريشههاي کهن اساطيري خود را به خوبي حفظ کرده است.
در منابع مکتوب تاريخي آمده است: يک پير روحاني به نام پيرشاليار از مغان زرتشت نزد مردم اورامان بسيار محترم است و کتابش را به بيگانگان نشان نميدهند و کلماتش به جاي ضربالمثل به کار ميرود.
اين مراسم هر سال در بهمن ماه، در آغاز چله کوچک، در سه مرحله و طي سه هفته در منطقه اورامانات از توابع شهرستان مرزي سروآباد استان کردستان انجام ميشود.
در اولين هفته بهمن ماه، گردوهايي که در شهريور ماه از باغ پير شاليار چيده شده است، براي اهالي ارسال ميشود و به اين ترتيب اهالي از شروع مراسم عروسي پيرشاليار با خبر ميشوند.
دومين مرحله از آيين سنتي پير شاليار موسوم به آيين ازدواج "پيرشاليار" که يکي از آيينهاي باستاني پيش از اسلام است از صبح روز آخرين چهارشنبه پيش از ۱۵ بهمن ماه با ذبح قرباني و با حضور صدها نفر از کردستاني ها در روستاي "اورامان تخت" سروآباد آغاز مي شود.
هر ساله مردم روستا سالگرد ازدواج پيرشاليار را که آخرين چهارشنبه پيش از پانزدهم بهمن ماه است به همان گونه که اولين بار برگزار شده است جشن ميگيرند.
در اين مراسم بامداد چهارشنبه پس از نماز صبح در آن زمان که کودکان روستا در کوچههاي بسيار باريک و برف گرفته ده با فرياد " کلاوروچنه" به درب منازل رفته، سهم خود را از تنقلات طلب ميکنند.
مردان آبادي در شرف آماده کردن حيواناتي هستند که در طول سال خانواده به دلايلي مختلف نذر کردهاند تا در اين مراسم قرباني کنند.
در مراسم پير شاليار وظايف تقسيمبندي شده است و هر خانوادهاي همان کاري را انجام ميدهد که اخلاف او در زمان حيات پير در مراسم عروسي انجام ميداد، بدين معني که خانوادهاي مسوول نگهداري از احشام نذري و ذبح آنها، خانواده ديگر مشغول پخت و پز آش نذري و هر کس وظيفهاي بر عهده دارد.
هر سال حدود ۳۰راس گوسفند و بز و دو راس گاو در اين مراسم ذبح ميشود و خون گرم احشام قرباني شده در حالي که بر اثر سرما بخار از آن بلند است از بام خانه پير به بام خانه پايين دست و از آنجا هم بر بام خانه ديگري روان ميشود تا در انتها بر بام خانهاي يخ ميزند.
اهالي اين روستا بخشي از گوشت را تقسيم ميکنند و باقي به عنوان آش نذري در منزل پير پخت ميشود و در ظهر چهارشنبه و پنجشنبه بين مردم تقسيم خواهد شد.
مردم اين روستا معتقدند اين آش هرگز کم نخواهد بود و جمعيت هر چند زياد باشد کسي با ظرف خالي از منزل پير نخواهد رفت اما جمعيت هميشه از سر شوق براي گرفتن غذا فشار ميآورد.
در خلال انجام مراحل مختلف مراسم که از چهارشنبه تا پنجشنبه شب به طول ميانجامد در خانه پير به روي مردم باز است و هر کسي ميتواند براي زيارت تخت گيوه و تسبيح پير که از او به يادگار مانده است وارد منزل شود.
بعد از نماز ظهر دراويش قادري که به طور عمده از اهالي روستاهاي اطراف و روستاهاي مرزي عراق که از سهشنبه شب به اين محل آمدهاند بر بام خانه پير حلقه زده و با آواي عرفاني دف شروع به ذکر و سماع ميکنند.
در اين ميان سالمندان سر رشته ذکر را به عهده دارند و جوانان هراز گاهي در ذکر و سماع معنوي از خود بيخود ميشوند.
بعد از پايان مراسم ذکر همگي به مسجد روستا رفته و نماز مغرب را به جماعت ميخوانند و نميتوان کسي را در کوچهها ديد در اين هنگام مردان در مسجد و زنان در خانههاي به فرادا تسبيح حق ميگويند.
از بامداد روز پنجشنبه ادامه مراسم از سر گرفته ميشود و همه در تکاپو و تلاشند و ديگهاي بزرگ آش در خانه پير بر آتش گذاشته ميشوند و جماعت به انتظار نهار ميمانند.
خانه پير اتاقي بزرگ است که در کنار ديوارهاي آن سکوهايي براي نشستن ساختهاند و بر ستونهاي چوبي اتاق نيز تيرهاي چوبي موازي تکيه داده شده تا مردم بر آن بنشينند.
در خانه پير هر خانواده جاي مخصوص خود را دارد و به رغم افزايش جمعيت در اين چند صد سال، مساحت خانه هنوز مردم را جا ميدهد.
در اين خانه هر شخص ميتواند فقط در جايي بنشيند که اجداد او طي ۹۵۰سال پيش در آنجا مينشستند.
در اين زمان امام جماعت روستا به ارشاد مردم پرداخته و موعظه ميکند و براي جوان ترها پير را به عنوان الگو معرفي ميکند و بر تقدم اهميت آخرت بر دنياي فاني تاکيد ميکند.
يک هفته بعد از اين مراسم يعني در سومين جمعه بهمن ماه نيز، مردان نانهايي را که به شکل قرصهاي طلايي رنگ از آرد گندم و مغز بادام کوبيده تهيه شده و با گياهان خشک چون ريحان و سياهدانه تزيين شده است، بر سر مزار پير شاليار ميبرند و پس از جمع شدن بر سر مزار پير، نانها را روي هم ميريزند و آنها را خرد کرده، با ماست بين حاضران تقسيم ميکنند.
هر سال در دومين هفته ارديبهشت، اهالي اورامان و روستاهاي مجاور به رسم تبرک و براي شفاي بيماران قطعهاي از تخته سنگ کنار مزار پير شاليار را ميکنند و با خود ميبرند و بر اين باورند که کرامت پير شاليار باعث تبرک اين سنگ شده و سنگ هر ساله دوباره سبز خواهد شد.
بهنظر ميرسد اين مراسم که همزمان با جشن سده بر پا ميشود يادگار روزگار پرستش مهر در اين سامان است.
جشن سده مراسمي است که در آن ايزد مهر برکت بخشنده را در چهلمين روز زايشش، در آن هنگام که زمين آغاز به دم زدن ميکند، زماني که گوسفندان بار بر زمين مينهند، ميستايد و با ريختن خون قرباني ياد ايزد حامي دهقانان و توليدکنندگان را که با کشتن گاو باعث برکت کشت و دام و روييدن رستني و گياهان سودمند و خرمي و شادي ما در زمين ميگردد، گرامي ميدارد.
پيروان او در محرابههاي باستاني بقاياي متبرک را که در شمعدان سنگي است بر سکوهاي چوبي پاس ميدارند.
بنابر باورهاي کهن مردمام زاگرس، جانشين ايزد مهر پيري است با کراماتي شبيه او که پير شاليار همان جانشين اوست.
منبع: ایرنا / برگرفته از : کردستان امروز
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
ویرایش توسط behnam5555 : 02-10-2010 در ساعت 09:21 PM
|