انتقاد شدید روزنامه جمهوری اسلامی از سریال مهران مدیری؛
روز نامه جمهوری اسلامی در یادداشتی با عنوان “سیاه نمایی با بوی قهوه تلخ “از سریال قهوه تلخ مدیری انتقاد کرد . جمهوری اسلامی نوشت :مجموعه قهوه تلخ شايد اين روزها سخن سازترين و پربحثترين مقوله فرهنگي از درآمد و سود گرفته تا قرعه كشيهاي وعده داده شده باشد؛ هرچند به حركت زيرپوستي فرهنگي آن كمتر و چه بسا توجهي نشده است.
مهران مديري به عنوان مجموعه ساز طنزپرداز از "ساعت خوش" به بعد همزمان يا پس از نمايش هر مجموعه خود مورد نقد قرار گرفته و سپس به فراموشي سپرده شده است.
كارنامه هنري مديري و گروه نويسندگانش شايد بيش از ديگر هنرمندان و سناريونويسان عرصه تلويزيوني قابل نقد باشد، زيرا افزون بر حساسيت سوژهها در جمع پركارترينها نيز قرار گرفته است.
تلويزيون به عنوان سكوي پرتاب اين هنرمند و گروه تقريبا هميشه همكار وي نقش ايفا كرده است و در موضوع قهوه تلخ نيز با افت و خيزهاي فراوان پخش يا پخش نكردن آن، زمينه گفت وگوها و توجه مردمي در اين زمينه را هر چه بيشتر فراهم كرد.
اين نقد نميتواند ناظر بر تمامي كارنامه مهران مديري از ساعت خوش تاكنون باشد بلكه بيشتر نگاهي گذرا به سير دگرگوني كاري وي از "شبهاي برره" به بعد است كه تقريبا در قهوه تلخ نيز ميتوان نشانههاي قوي آن را يافت.
در 'شبهاي برره' جامعه روستايي بالا و پايين دستي در زماني نه چندان دور به تصوير كشيده ميشود كه در هيچ جاي آن نشاني از فرهنگ ايراني و اسلامي نيست اما با نام بردن مكرر از شهري در استان فارس براي واقع نمايي هر چه بيشتر تلاش ميشود.
در اين مجموعه، روابط حاكم و كاملا نكوهيدهاي در جامعه روستايي ايران نمايانده شد كه تمامي عرصههاي زندگي آنان را دربرگرفته بود در حالي كه هيچ نشاني از واقعيت نداشت.
در حالي كه روستاييان بي دفاع برره با لباس محلي از نگاه مديري و گروه نويسندگانش برخوردار از مجموعه صفات قابل سرزنش بودند، سيامك انصاري كت و شلوار پوش آنكادر شده در نقش منطق نگر، جلوه خرد اجتماعي و نگرش عقلي به مسائل به ميدان آمد تا مهر محكوميت روستاييان را به بهانه برره بر صفحه تلويزيون و فهم بينندگان بكوبد.
تمامي عادات و روابط و طنزهاي گفتاري و كرداري غير موجه نسبت داده شده به برره نشينان با توسل به الگو و روشهاي مورد نظر مديري نفي و رسوا اعلام ميشود در حالي كه در هيچ جامعه روستايي ايران نميتوان نشاني از اين كوته رفتارها پيدا كرد.
در قهوه تلخ نيز سيامك انصاري با همان كت و شلوار بدون كراوات و تيپ و رفتاري كه حتي براي تغيير جدي آن كوچكترين زحمتي كشيده نشده فقط با تعويض عنوان روزنامه نگار و روشنفكر در برره با مستشار، به دوران دربار منقرض شده منتقل ميشود تا مانند قبل رفتارهاي نسبت داده شده كارگردان به مجموعه هدف را باز هم از زبان كارگردان تقبيح كند.
هرچند مديري در اين مجموعه ميخواهد رفتارهاي منفي را كه خود و نويسندگانش به مردم نسبت داده بودند، تكرار نكند اما بر روال ماندگاري عادت كهنه، موفق نبوده و باز هم فرهنگ ايراني را هدف قرار داده است.
كت و شلوار پوش برره اين بار با رفتارهاي متمدن نمايانه غليطتر پاپيون بر گردن نشان ميدهد كه نسبت به مردم عصر قهوه تلخ بسيار بيشتر از دوران شبهاي برره ميفهمد و رفتارهاي غربي و نگاههاي تحقير آميزش به شخصيتها و رفتارهاي اين مجموعه هم بيانگر اين موضوع است كه مستشار ماموريت دارد همه را سياه ببيند و سياهتر اعلام كند.
كارگردان قهوه تلخ باز هم همچون برره، اما اين بار به بهانه نمايش زشتيهاي دربار، با اطلاق رفتارهاي نكوهيده به جامعه هدف، از اين رويه براي خنده سازي استفاده كرده است. در قسمتي از اين مجموعه كه زنان ايراني شاه در حرمسرا با كاترين وارادتي در ماراتن براي تصاحب هر چه بيشتر اوقات 'پيرشاه' وقت ميگذرانند، فلاش بك يكي از اين زنان همراه خواهرش به عنوان رختشور و چهرهاي كاملا زشت به نمايش درمي آيد.
در همين زمان 'شاه جهان بعدها' در شغل غازچران وارد محل ميشود و اين زن با رفتار عجيبي كه سعي شده حتي در آواها و فرياد كمك خواهي از بستگانش نيز كاملا روستايي نمايانده شود، غازچران را وادار به ازدواج با خود ميكند كه در نهايت هر دو به دربار راه مييابند.
اين واقعيت كه در هنرها بويژه فيلم و تئاتر، سوژه قرار دادن جزء بهانه تعميم عمومي ميشود و براي نمايانتر كردن آن، واقعيتهاي كمرنگ برجستهتر ميشود، يك ضرورت است؛ اما نسبت دادن رفتارهايي كه هيچگاه مردم ايران از آن خاطرهاي در ذهن خود ندارند، در چارچوب اين قانون مجازي نميگنجد.
براساس همين ديدگاه، رفتارهايي مانند تن پروري، مفتخوري، اخاذي، كلاهبرداري، چندرويي و نفاق بين اعضاي خانواده در برره عادي نمايانده ميشود و سپس در قهوه تلخ روستاييان بعدا به دربار راه يافته هدف قرار ميگيرند تا روشنفكر چند سال پيش برره اين بار با عنوان مستشار و توسل به دانش و فهم فرا زماني خود، آنان را محكوم كند.
البته اين مجموعه مانند شبهاي برره يا باغ مظفر كه كمتر از رويكرد محكوم كردن عموم مردم استفاده كرده بود، ارزشهاي رواني بيان، ساختار شكني هنري، نفي چاپلوسي و توانمندي در بازي گرفتن از بازيگران را دارد و محورهاي موفقيت در ايجاد ارتباط با بينندگان است كه به خنده گرفته ميشوند.
البته هر چند هنوز شش بخش (18 قسمت) قهوه تلخ بيشتر پخش نشده و همچنان فرصت براي نقد نقائص يا بيان قوتها باقي است كه شايد با آمدن كارگردان در نقش بازيگر، حساسيت بيشتري پيدا كند اما برداشت پايهاي نشان ميدهد مقوله طنازي در مسائل اجتماعي و مردمي شايد بي مسئول باشد، اما بي اهميت نيست.
اين سخن نغز كه 'با هم نه بر هم بخنديم' شايد اشارهاي به اين موضوع باشد كه نبايد خودزني كنيم و رفتارهاي ارزشمند ريشهمند در سنت و زبانهاي محلي، بازيچه خنده آفريني هنري شود. از آن فراتر رفتارهايي جعلي را به مردم بويژه روستاييان زحمتكش و كاملا قانع و عزتمند نسبت داده تا با نگاه نقد مسلط و تحقيرآميز يك كت و شلوار پوش پاپيون بر گردن به قيمت خنده سازي محكوم شود.
__________________
ما خانه به دوشیم ما خانه به دوشیم تیم اس اس به دو عالم نفروشیم سال 89 تو دربی 69 شیث رضایی دنبال فرهاد بدو آی بدو آی بدو آی بدو آی بدو
|