نمایش پست تنها
  #14  
قدیمی 10-16-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آنتوان لورن لاووايه

آنتوان لورن لاووايه


نام فارسي : آنتوان لورن لاووايه
سال ولادت و فوت : 1794-1743 میلادی
مليت : فرانسوی



آنتون لورن لاووازيه دانشمند بزرگ فرانسوي بارزترين چهره در توسعه و پيشرفت علم شيمي مي‌ باشد. در زمان تولد او در پاريس به سال 1743 شيمي به دشواري در عقب علومي مانند فيزيك، رياضي، و هيئت لنگ‌لنگان قدمي بر مي‌داشت. اطلاعات مجرد متعددي توسط شيمي‌دانها به دست آده بود ولي چهارچوب فني مناسبي وجود نداشت كه بتوان اين تكه‌هاي مجزا از هم اطلاعات را در آن كنار يكديگر قرار داد. در آن زمان به خطا مي‌پنداشتند كه هوا و آب موادي تجزيه ناپذير هستند و از آن بدتر تصور كاملاً غلط آنها درباره‌ي ماهيت آتش بود. آنها بر اين باور بودند كه در تمام مواد قابل احتراق عنصري به نام « فلوژيستون= مايه آتش» وجود دارد و ماده‌ي قابل اشتغال هنگام احتراق فلوژيستون خود را آزاد كرده و آن را دز هوا منتشر مي‌كند.


در فاصله‌ ي بين سال‌هاي 1754 و 1774 شيمي‌دان‌هاي بر جسته و متعددي نظير ژوزف بلاك 1، ژوزف پريستلي 2، هنري كانديش 3 و ديگران توانسته بودند گازهاي مهمّي مانند اكسيژن، هيدروژن و نيتروژن و دي‌اكسيدكربن را از تركيب‌هاي مختلف مجزا كنند ولي از آنجا كه آنها هم تئوري فلوژيستون را پذيرفته بودند، نمي‌توانستند ماهيت يا اهميت مواد شيميايي را كشف كرده بودند، درك كنند. به عنوان مثال آنها اكسيژن را هواي فلوژيستون‌زدايي شده يا هوايي كه فلوژيستون آن خارج شده بود، مي‌خواندند. آنها كه مي‌ديدند يك قطعه چوب در اكسيژن بهتر و سريع‌تر از هنگامي كه در هواي معمولي قرار دارد، مي‌سوزد چنين مي‌پنداشتند هواي فلوژيستون‌زدايي شده آسان‌تر فلوژيستون را از چوب در حال احتراق جذب مي‌كند. بديهي بود تا هنگامي كه مباني و اصول علم شيمي به درستي درك نمي‌شد امكان نداشت پيشرفتي در آن حاصل شود.

لاوازيه كسي كه موفق شد تكه‌هاي جدول معمّا را به درستي كنار هم قرار داده و تئوري شيميايي را در مسير صحيح به حركت اندازد. لاووازيه در وهله‌ي گفت كه تئوري فلوژيستون كاملاً بي‌اساس است، ماده‌اي به نام فلوژيستون وجود ندارد، عمل احتراق حاصل تركيب شيميايي ماده‌ي سوختني با اكسيژن مي‌باشد. در وهله‌ي دوم وي اظهار داشت كه آب ماده‌ي غيرقابل تجزيه‌اي نيست بلكه تركيبي از اكسيژن و هيدروژن است. هوا نيز غيرقابل تجزيه نيست بلكه مخلوطي از دو گاز اكسيژن و نيتروژن است. اين مطالعات كه امروز كاملاً بديهي به نظر مي‌رسد به هيچ وجه براي اسلاف لاوازيه و معاصرين او مشخص و روشن نبود. حتي پس از آن كه لاوازيه تئوري‌هاي خود را فرمول‌بندي كرد وشواهد و دلايل غيرقابل ترديدي براي آن ارائه داد باز هم بسياري از شيمي‌دان‌ها از قبول آن سرباز زدند. امّا در كتاب ممتاز لاوازيه «عناصر شيميايي» 1789 اين فرضيه‌ها چنان روشن و روان بيان گرديده و همراه آن شواهد قانع‌كننده‌اي ارائه شده بود كه شيمي‌دانهاي جوان‌تر سريعاً متقاعد شدند.

لاووازيه در كتاب خود ضمن اثبات اينكه آب و هوا عناصر شيميايي نيستند جدولي از عناصري را كه به باور او غيرقابل تجزيه بودند، آورده بود. اگر چه در آن جدول اشتباهات معدودي وجود داشت امّا جدول كنوني عناصر شيميايي نيز اصولاً همان شكل بسط يافته لاووازيه مي‌باشد.

لاووازيه قبلاً با همكاري «برتوله [1]»، «فوركوري [2]» و «گيتون دوموروي [3]» اولين سيسنم نام، علائم و اختصارات شيميايي را ابداع كرده بود. در آن سيستم كه اساس همين سيستمي است كه امروزه به كار مي‌رود، تركيب يك ماده‌ي شيميايي با نام آن توصيف مي‌شد. اتخاذ چنين سيستم يكنواختي شيمي‌دان‌‌هاي سراسر جهان را براي اولين بار قادر مي‌ساخت كه با زبان مشابهي با يكديگر در مورد كشفيات خود ارتباط ژبرقرار كنند.

لاووازيه اولين فردي بود كه اصل بقاي جرم را در واكنش شيميايي به روشني بيان كرد. در يك واكنش شيميايي ممكن است كه عناصر موجود در مواد اصلي تغيير كنند و حتي بدين وسيله از بين بروند ولي وزن ماده به‌دست‌آمده برابر وزن اجزاي اصلي به كار گرفته در آن تركيب مي‌باشد. تأكيد لاووازيه بر اهمّيت توزين با دقت مواد شيميايي موجود در واكنش، شيمي را به يك علم تبديل كرد و راه را براي بسياري از پيشرفتهاي بعدي در علم شيمي هموار نمود.

لاووازيه هميچنين سهم كوچكي در مطالعات زمين شناسي و سهم بزرگي در زمينه فيزيولوژي داشت. او بوسيله آزمايش‌هاي دقيقي كه با همكاري لاپلاس انجام داد موفق شد نشان دهد كه عمل تنفس از نظر فيزيولوژيكي مترادف با يك احتراق بطئي مي‌باشد. به عبارت ديگر انسانها و حيوانات انرژي خود را از سوختن آرام مواد آلي در داخل بدن كه به كمك اكسيژن استنشاق شده انجام مي‌شود، كسب مي‌نمايند. لاووازيه نه تنها با اين كشف كه شايد بتوان آن را با كشف جريان گردش خون توسط هاروي مقايسه كرد. شايسته‌ي داشتن مكاني در اين فهرست است. امّا اهمّيت لاووازيه به دليل ننظيم و فرموله كردن تئوري‌هاي شيميايي است كه باعث شد علم شيمي در مسير صحيحي قرار گيرد. از لاووازيه عموماً به عنوان پايه گذار شيمي مدرن ياد مي‌شود و او به حقيقت سزاوار چنين عنواني است.

لاووازيه مانند برخي شخصيت‌هاي ديگر اين فهرست درد جواني به تحصيل حقوق پرداخت. او اگرچه در اين رشته فارغ‌التحصيل شد و مي‌توانست در دادگاه‌هاي فرانسه فعاليت كند ولي هرگز به كار قضايي مشغول نشد و اشتغال اصلي او در كارهاي اداري و خدمات عمومي بود. وي در آكادمي سلطنتي علوم فرانسه عضويت داشت و همچنين يكي از اعضاي «فرمه جنرال» سازمان مسئول جمع‌آوري ماليات‌ها بود. به علّت همين شغل پس از وقوع انقلاب فرانسه در سال 1789 مورد سوء دولت انقلابي قرار گرفت و عاقبت همراه با بيست‌ و هفت‌ نفر ديگر اعضاي فرمه جنرال بازداشت شد. عدالت انقلابي گرچه دقيق نيست ولي همواره با سرعت عمل مي‌كند. در يك روز (8 مه 1796) تمام آن بيت و هشت نفر محاكمه و مجرم شناخنه شده و به گيوتين سپرده شدند. امّا حيات علمي لاووازيه با تلاش‌هاي همسرش كه بانوئي برجسته بود و در تمام تحقيقات و آزمايشات در كنار او قرار داشت ادامه يافت.

در جريان محاكمه جمعي با خاطر نشان كردن خدمات بي‌شماري كه لاووازيه يه كشور و علم كرده بود خواستار عفو او شدند امّا قاضي دادگاه با اين بين گستاخانه كه «جمهوري نيازي به نوابغ ندارد» اين خواسته را رد كرد. ولي آنچه كه به حقيقت نزديكتر بود نظر لاگرانژه، رياضي‌دان بزرگ و همكار او مي‌باشد:

«براي جدا كردن آن سر تنها يك لحظه كافي بود ولي حني‌ با گذشت يك صد سال نمي‌توان جايگزيني براي آن پيدا كرد.»





1 - Joseph Black

2 - Joseph priestly


3 - Henry Cavendish


[1] - . Berthollet


[2] - Fourcroi


[3] - Guyton De Morvea.


کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ

شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان

نوشته: میشل اچ.هارت

ترجمه: محمد حسین آهویی




__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید