عرض کنم همین استاد معروفمون آقای اسدی کبیر
که بلللللله دیگه...تو همین اغتشاشات اخیر منفی دادن خیلی سعی کردن به این بنده حقیر فقیر
منفی ندن لذا...از قضا بدلیل انجام یکسری اعمال دندونپزشکی
تا یه پنج روزی با اجازتون قادر به حرف زدن و غذاخوردن نبودم تا اینکه از سر اشتیاق فراوان سر کلاس این استاد بسیییییییییییییییییییار محترم و عشق به منفی حاضر شدم.وقت حضورو غیاب که اسمم و خوندن نتونستم جواب بدم وایشونم فکر کردن من غایبم منم به بغل دستیم گفتم که به عرض این استاد گرام برسونن که من یه جایی همین ورام
ایشون دلیل و پرسیدن که من چرا جواب ندادم بچه ها به شوخی گفتن که من روزه ی سکوت گرفتم...چشمتون روز بد نبینه حالا آخرای کلاس که همه میخوان برن بیرون این استاد خوش زبان شروع کردن به حرف زدن از روزه ی سکوت..که ین روزا دیگه کمتر کسی روزهی سکوت میگیره وشما چرا؟...
من بدبخت بی زبان ناتوان در دفاع از خویش نتوانستم به این شخص شخیص بفهمونم که به جان خواجه شایعه ست........................خلاصه بعد از گذشت مدتها هنوزم که هنوز است وقتی حرف از روزه میزنه.. بنده و بچه های بی گناه کلاس باید خودمونو خفه کنیم که آقا ما...