نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 12-24-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



آشيانه عقاب (قلعه هاي اسماعيلي در ايران و سوريه)
پيتر ويلي ¨ ترجمه: فريدون بدره اي (ا7 آذر 86 )


پژوهش در باره اسماعیلیه همیشه برای محققان غربی جالب بوده است زیرا نوعی کنجکاوی را می طلبیده و به دلیل پنهان کاری های خاصی که در این زمینه وجود داشته جای تحقیق و بررسی را فراهم می کرده است.


العلم النجفيه
علا’ حسين الرهيمي (ا6 آذر 86 )


یکی از نخستین مجلات دینی – علمی نجف در دهه دوم قرن بیستم میلادی مجله «العلم» بود که با مدیریت عالم برجسته و معروف مرحوم سید هبت الدین شهرستانی انتشار می یافت. این نشریه طی سالهای 1910 تا 1912 منتشر می شد.


حيات جاويد مجموعه اسناد موقوفات شهرستان ميبد 1 - 2
تصحيح: مجمد جواد عرفان فر (ا30 آبان 86 )


انتشار اسناد محلی به خصوص اسناد موقوفات نه تنها تشویقی است برای ثروتمندان که به امر وقف توجه کنند بلکه کمکی است به روشن شدن تاریخ محلی در ابعاد فرهنگی و اجتماعی و دینی.


آثار تاريخي ورارود و خوارزم
منوچهر ستوده (ا23 آبان 86 )


این کتاب حاصل گشت و گذار جدی استاد ستوده در شهرهای کهن و بزرگ ماوراءالنهر است که امروزه بسیار کوچک شده اما همچنان در دل خود آثاری از آن روزگاران را جای داده است.


تشيع در عراق، مرجعيت و ايران
رسول جعفريان (ا22 آبان 86 )


سقوط صدام سبب شد تا چهره تازه ای از شیعیان عراق که چهره واقعي آنان بود، در جهان اسلام آشکار شود. پیش از آن رژیم بعثی برای چندين دهه شیعیان این کشور را چندان محدود کرده بود که صدایی از آنان بر نمی‌ آمد.


زندگي و مبارزات محمد باقر تنگستاني مدير روزنامه جنوب
تصحيح: عبدالکريم مشايخي (ا22 آبان 86 )


محمد باقر تنگستانی از نیروهای ملی تنگستانی است که روزنامه جنوب را از سال 1328 ق منتشر می کرد. این نشریه مظهر ندای ملیت و وطن پرستی در جنوب بود و حاوی مقالات و مطالبي در دفاع از مشروطه و البته در جهت وطن پرستی.


روزنامه سفر حج، عتبات عاليات و دربار ناصري (1309 - 1312 ق)
حاجيه خانم علويه کرماني ¨ تصحيح: رسول جعفريان (ا18 آبان 86 )


غروبي خانم فوت كردند. خدا نصيب كافر نكند. كاش گردن من شكسته بود، نيامده بوديم. ميان بيابان، غريب بي‌كس، نه آب نه آبادي، ...زودي توي دامنة كوه چادر زدند ... غسل دادم. كفن كردند. هر ساعت مي‌گفتند زود باشيد كه عرب حرامي مي‌آيد ما را مي‌كشد ... شتري كشتند. نعش پيچيدند در پوست شتر.... تا صبح آهسته آهسته گريه كرديم.
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید