نمایش پست تنها
  #51  
قدیمی 05-02-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض این گونه بودند مردان مرد

این گونه بودند مردان مرد


سیره شهیدان در اهتمام به مسئله حجاب

سردار شهید محمد گرامی :
یکی از همرزمان سردار شهید محمد گرامی می گوید:




حاجی، کانون تبلیغ و نشر حجاب را راه انداخته بود و خیلی نگران تهاجم فرهنگی بود. شهید گرامی، از کسانی که ارزش ها و اعتقادات ما را به تمسخر می گرفتند، متنفر بود. در جلسه ای که با هم برای مبارزه با بی حجابی گرفته بودیم، همه نظرشان برخورد فیزیکی بود، ولی ایشان می گفت: باید از طریق معنوی و برنامه های فرهنگی، جلوی بی حجابی را بگیریم.


قرار بر این شد که پلاکاردهایی در مورد حجاب تهیه شود و در سطح شهر نصب کنیم. همچنین افراد مناسبی انتخاب شدند تا رفتارهای ضدحجاب را کنترل کنند. این کار شهید گرامی باعث شد تا در مدت کمی میزان بی حجابی کاهش یابد. (1)
جلوگیری از بی حجابی و بدحجابی، از راه معنوی، بدون خشونت و با استفاده از ابزارهای فرهنگی.
سردار شهید محمد آرمان :
خواهر سردار شهید محمد آرمان می گوید:
وقتی به نه سالگی رسیدم، اولین کاری که محمد برای من انجام داد، یاد دادن نماز بود. نماز صبح را با معنی به من یاد داد و بعد دیگر نمازها را هم به همین ترتیب به من آموزش داد.
می گفت: « اگر نماز را درست یاد بگیری، برایت جایزه می خرم!» بعد برایم چادر مشکی خرید و همیشه می گفت: « حالا دیگر بزرگ شده ای و باید چادر سرت کنی و حجاب داشته باشی.» مدام سفارش می کرد در رعایت حجاب کوشا باشم و نمازم را سر وقت بخوانم و همیشه هم با جدیت به درسهایم می رسید. (2)
جایزه و تشویق، از بهترین ابزارها برای اخلاقی کردن جامعه است.

سردار شهید علی معمار :




«علی معمار، مانور را هدایت می کرد و نیروها را از کمین های فرضی رد می کرد. ناگهان یکی از شبکه های فوگاز ترکید و معمار به پشت بر زمین پرت شد. به سویش دویدم. خون از زیر چشمش می جوشید. پلیسه بشکه به داخل چشمش فرورفته و انتهایش بیرون مانده بود. سریع او را سوار آمبولانس کردیم و به سوی ایران شهر راندیم. در بیمارستان ایران شهر، دکتر در حال مداوای بیماری دیگر بود. پارچه روی چشم علی سرخ شده بود. یکی از خانمهای پرستار، حجاب درست و حسابی نداشت و مدام می آمد و می رفت. سرانجام علی بلند


شد، به طرف او رفت و صدایش کرد. حواسم به آن دو بود. علی خیلی آرام شروع به گفت و گو با آن خانم کرد. کمی بعد، بازگشت. گفتم: « چی شده برادر معمار؟» گفت: « دلم طاقت نیاورد، باید به او تذکر می دادم.»(2)

گوشزد کردن به ترک منکرها از جمله بدحجابی، با استفاده از اصل عطوفت و مهربانی.
سردار شهید امیر گره گشا :
درباره سردار شهید امیر گره گشا نقل کرده اند که وی خیلی پای بند مسائل شرعی بود و در این باره با کسی تعارفی نداشت. روز عقد او خانم هایی که در مراسم شرکت کرده بودند، حجاب کاملی نداشتند. او آنها را از مجلس به بیرون دعوت کرد و به آنهاگفت: « هر وقت حجابتان کامل شد، تشریف بیاورید.» او با مظاهر گناه، برخورد بسیار صریح و جدی داشت. (3)
اهتمام ویژه به مسئله حجاب حتی در شرایط جشن وسرور.
پی نوشت ها :
1- احمد مؤمنی راد، این گونه بودند مردان مرد، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، 1384، چ 1، ص 27.
2- منیره نصراللهی، فرمانده قلب ها، لشکر چهل و یک ثارالله، 1376، چ 1، صص 46 و 47.
3- داوود امیریان، بلوچ گریه نمی کند، لشکر چهل و یک ثارالله، 1376، چ1، ص 30.
4- این گونه بودند مردان مرد، ص 65.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید