نمایش پست تنها
  #1136  
قدیمی 07-23-2013
Amir_potter آواتار ها
Amir_potter Amir_potter آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2013
محل سکونت: هاگوارتز
نوشته ها: 28
سپاسها: : 163

196 سپاس در 63 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Amir_potter به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض فقط چند لحظه...

حتي باخيالت حتي باخيالت لبخندهست
،شادي هست،
بوسه هست
وآغوشي أست که من درآرامش آن
هرشب به خواب ميروم
باخيالت عشق هست
براي حس خوشبختي حتي خيالت کافيست











رد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید
من روزی دراین دنیا بودم.
خدایا
می شود استعـــــفا دهم؟!
کم آورده ام ...!











همــــه ماهــــر شــــده انــــد ...
یــــک نفــــر هــــزاران نفــــر را ,
بــــا هــــم دوســــت دارد ...!
امــــا مــــن !
نــــاشیانــــه بــــه یــــک نفــــر ,
دل میبنــــدم هـــــــــــــــزاران بــــار











د..خ..ت..ر: شنیدم داری ازدواج می کنی .. مبارکه .. خوشحال شدم شنیدم..
پسر: ممنون...انشالله قسمت شما..
د..خ..ت..ر: می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟؟؟
...
پسر: چی می خوای؟
د..خ..ت..ر: اگه یه روز صاحب یه د..خ..ت..ر شدی می شه اسم منو روش بذاری؟
پسر: چرا؟ می خوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟
د..خ..ت..ر: نه.. آخه د..خ..ت..را عاشق باباهاشون می شن..
می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم...











وقتی سگها در بیابان از گرگها رشوه میگیرند
و مترسكها در مزارع با كلاغها تبانی می كنند
از وفاداری آدمها چه انتظاریست....؟











آغوشتـــــــ را دوستـــــــ دارمـــــ
امــــا
از دوباره بــــی پناه شدن
می ترسمــــــ...!











نمیگم دوستت دارم ....
نمیگم عاشقتم ....
میگم دیوونتم که اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیوونست . .












کاش میشد:بچگی را زنده کرد
کودکی شد،کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . .











میترسم اینهمه حسی که دارم
یروز باعث بشه تنهام بذاری
میترسم خسته شی از عاشقی هام
نمیدونم تا کی طاقت میاری











خیال نکن بی تو راحتم سکوتمو باورش نکن
نه نگام نکن,صدام نکن,شاید نشه دیگه پای تو بمونم
نه بروم نیار,دووم نیـــار,خودمم درد این جدایــی رو میدونم











من هر روز و هر لحظـ.ه نگرانت مےشوم ...
کـ.ه چـ.ه میکنی؟
کجایے ..؟
در چـ.ه حالے ...؟
پنجره ے اتاقم را باز مےکنم و فریاد مےزنم :
ـ تنهاییت براے من ...
ـ غصـ.ه هایت براے من ..
ـ همـه ے بغضها و اشکهایت براے من ...
تو فقط بخند ..
آنقدر بلند تا من هم بشنوم ...
صداےخنده هایت را ...
صداے همیشـ.ه خوب بودنت را ..











هرشـب پشتـ صفحـ ـهـ کوچـ ـک موبایـلمـ بهـ آغـ ـوش میگیرمـت
و نمیدانیـ کهـ چهـ آرامشیـسـتـ
هـ ـ ـمین آغـــــــــــــــــــــــ وش خیالیـ ـ











یعنی میشود روزی برسد
که بیایی
مرا در آغوش بگیری
بخواهم گله کنم
بگویی هیس
همه کابوس ها تمام شد .











گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری احــمـق بــاشـی !
رویِ کــاغـَـذ مــیــنــویــســم
دَســتــهــایِ تـــُـو . . .
و رویِ آن دســت مــیــکــشــم . . . !!!







ویرایش توسط ترنم : 07-23-2013 در ساعت 11:06 PM
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از Amir_potter سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید