نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 06-04-2010
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض سرو کاشمر در تاریخ بیهقی

سرو کاشمر، سروی که به دستور امیری قطع می‌شود و بر اثر همین عمل ناله و زاری پرندگان بیشماری که بر بالای این درخت می‌زیسته‌اند، برمی‌آید


«قصه سرو کاشمر»
زرتشت که صاحب الامجوس بود دو طالع اختیار کرد و فرمود تا بدان دو طالع دو درخت سرو بکشتند.

یکی در دیه کاشمر طریثیث، یکی در دیه فریومد و در کتاب ثمارالقلوب خواجه ابومنصور ثعالبی چنین آرد که این دو درخت گشتاسب ملک فرمود تا بکشتند.

المتوکل علی الله جعفربن معتصم خلیفه را این درخت وصف کردند و او بنای جعفریه آغاز کرده بود... نامه نوشت به عامل نیشابور خواجه الوالطیبت و به امیر عبدالله بن طاهر که باید آن درخت ببرند و بر گردون نهند و به بغداد فرستند و جمله شاخ‌های آن در نمد دوزند و بفرستند تا درودگران در بغداد، آن درخت راست باز نهند و شاخ‌ها به میخ باز بندند چنان که هیچ شاخ و فرع از آن درخت ضایع نشود تا وی آن بیند آن‌گاه در بنا به کار برند پس گبرکان جمله جمع شوند و خواجه ابوالطیب را گفتند ما پنجاه هزار زر نیشابوری خانه خلیفه را خدمت کنیم،

درخواه تا از این بریدن درخت درگذرد چه هزار سال زیاد است تا این درخت کشته‌اند و این در سنه اثنین و ثلاثین و ماتین بود {232ه} و از آن وقت که این درخت کشته‌ بودند
تا بدین وقت 1405 سال بود و گفتند که قلع و قمع این، مبارک نیاید و بدین انتفاع دست ندهد.







پس عامل نیشابور گفت:

متوکل نه از آن خلفا و ملوک بود که فرمان وی بر وی رد توان کرد. پس خواجه ابوالطیب امیر عتاب بن ورقاء الشاعر الشیبانی- را و او از فرزندان عمر و بن کلثوم الشاعر بود- بدین عمل نصب کرد.


و استادی درودگر بود در نیشابور که مثل او نبود. او را حسین نجار گفتندی، مدتی روزگار صرف کردند تا اره‌ی آن بساختند و اسباب آن مهیا کردند. و استواره‌ ساق این درخت چنانکه در کتب آورده‌اند مساحت 27 تازیانه بوده است و هر تازیانه رشی و ربعی به ذراع شاه، و گفته‌اند در سایه‌ آن درخت زیادت از ده هزار گوسفند قرار گرفتی و وقتی که آدمی نبودی و گوسفند و شبان نبودی، و حوش و سباع، آن‌جا آرام گرفتندی و چندان مرغ گوناگون بر آن شاخ‌ها ماوا داشتند که اعداد ایشان کسی در ضبط حساب نتواند آورد. چون بیوفتاد در آن حدود،

زمین بلرزید و کاریزها و بناها بسیار خلل کرد و نماز شام انواع انصاف مرغان بیامدند چندان که آسمان پوشیده گشت و به انواع اصوات خویش نوحه زاری کردند و بر وجهی که مردمان از آن تعجب کردند. و گوسفندان که در ضلال آن آرام گرفتندی، همچنان ناله و زاری آغاز کردند.


پانصدهزار درم صرف افتاد در وجوه آن تا اصل آن درخت از کاشمر به جعفریه بردند و شاخ‌ها و فروع آن بر هزار و سیصد اشتر نهادند. آن روز که به یک منزلی جعفریه رسید آن شب غلامان، متوکل را بکشتند و آن، اصل سرو ندید و از آن برخوردار نیافت. قال علی بن جهم فی قصیده السر و یسری و المنیه تنزل ... و آن بر یک منزلی جعفریه بماند تا عهد نزدیک و در آن سال والی نیشابور که آن فرمود و هر که در آن سعی کرده بود. جمله پیش از جولان حول هلاک شدند. درودگر و آهنگر شاگردان و اصحاب نظاره و ناقلان آن چوب، هیچکس نماندند و این از اتفاقات عجیبه است. (تاریخ بیهقی صفحه 281 به بعد)
منبع http://newarts.blogfa.com/post-155.aspx
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید