یک شعر زلال از شاعر تاجیکستانی
( آقای اعظم خواجه اف خجسته ):
دیر آمدی! ( زلال عروضی قافیه دار )
تو دیر آمدی، سلام
ولی عجب دلیر آمدی، سلام
ز بیشه های دام و بندِ دستِ تشنه ی هوس
رهیده، باغرور و باوقار همچو شیر آمدی، سلام
فرشته ای، بدنت را بهشته ای و تشنه ی محبت و نوازشی
که از غم و فراق و رنج و یأس و غصه سیر آمدی، سلام
مرا ز من ربوده ای و بر وجود من تو چون
بهار در کویر آمدی، سلام
بشیر آمدی، سلام.