02-26-2010
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خانه من برای دو نفر کوچک بود
پرواز
روز اول گفت:
- قلبم بد جوری میزند.
روز دوم گفت:
- کاش میشد پرواز کنم.
روز سوم احساس کرد میخواهد بالا بیآورد، دو دستی جلو دهانش را گرفت.
روز چهارم اتفاقی نیافتاد.
روز پنجم پرندهای از دهانش بال زد و رفت.
روز ششم مرد.
روز هفتم از شاخهای به شاخهای پرواز میکرد.
سفر
چمدانم را برداشتم و
آمدم
اما اين فقط يك شوخي ست
ويا لااقل تو باورنكن!
جدايي
بريدن درخت از ريشه است
و اره كردن زندگي
كه مرگ را رقم مي زند
اما من زنده ام
و اين يعني من آنجايم
كنار تو
كنار تو و درخت توت و اسب.
نه به خاطر شعر
نه به خاطر جور دیگر زیستن
خانه من برای دو نفر کوچک بود
به همین خاطر تنها ماندم
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|