نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 07-22-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

31. سجستاني: مقدسي نوشته است که «در زبان ايشان ستيزه جويي و دشمني وجود دارد. صوتها را از سينه بيرون مي آورند و آواز را بلند ميکنند.» و ميگويد اين زبان براي جنگ خوب است.

32. غوري: شايد زبان اين ناحيه همان بوده باشد که اکنون پشتو خوانده مي شود. در هر حال با فارسي دري متفاوت بوده است. بيهقي مينويسد: «امير... دانشمندي را به رسولي آنجا فرستاد با دو مرد غوري از آن بوالحسن خلف و شيروان تا ترجماني کنند.»

33. زبان چاچ (شاش): مقدسي نوشته است که زبان اين ناحيه زيباترين زبان هيطل است و از اين نکته درست معلوم نيست که رابطه آن با زبانهاي ايراني چه بوده است.

34. قزويني: درباره زبان مردم اين شهر تنها اين نکته را ذکر کرده اند که قاف به کار مي برند و بيشتر ايشان براي معني جيد ( = خوب) ميگويند بخ.

35. گويشهاي روستائي خراسان: مقدسي مينويسد: کوچکترين شهري از خراسان نيست مگر آنکه روستاهاي آن زبان ديگري داشته باشند.

36. شيرازي: در "گلستان" سعدي بيتي هست که در بعضي نسخه ها در عنوان آن نوشته اند "ترکيه" و گاهي "شيرازيه" و در هر حال به گويش محلي شيراز است.

در کليات سعدي نيز يک مثنوي ملمع با عنوان "مثلثات" به عربي و فارسي و شيرازي باقي است. در ديوان حافظ هم غزل ملمعي متضمن بعضي مصراعها به گويش شيرازي ثبت است. چندي پس از زمان حافظ شاعري از مردم شيراز به نام "شاه داعي" منظومه هايي به اين زبان سروده است.

37. نيريزي: در يک جنگ خطي مکتوب در قرن هشتم اشعاري با عنوان "نيريزيات" ثبت شده است و در همين جنگ فصلي ديگر با عنوان "فهلويات" آمده که شايد به گويش شيرازي باشد.
38. اصفهاني: اوحدي اصفهاني چند غزل به گويش محلي اصفهان سروده است که در ديوانش ثبت است. عبارتي به گويش اصفهاني نيز در لطايف عبيدزاکاني آمده است.

39. آذري: يکي از گويشهاي ايراني که تا اواخر قرن دهم هجري در آذربايجان متداول بوده است. ابن حوقل زبان مردم آن سرزمين را فارسي ميخواند که مراد از آن يکي از گويشهاي ايراني است و به تعدد اين گويشها نيز اشاره ميکند. مسعودي (قرن چهارم) پس از آنکه همه زبانهاي ايرانيان را فارسي خوانده به اختلاف گويشها اشاره کرده و نام گويش "آذري" را در رديف پهلوي و دري آورده است. ياقوت حموي نيز زبان مردم آذربايجان را يکجا "آذريه" و جاي ديگر "آذربيه" نوشته است و ميگويد که جز خودشان کسي آنرا نمي فهمد.

همام تبريزي غزلي به گويش محلي تبريز داد که متن آن را عبيد زاکاني در مثنوي "عشاقنامه" خود درج کرده است. در ديوان شاه قاسم انوار تبريزي نيز چند غزل به اين گويش وجود دارد و در رساله روحي انارجاني فصلهائي به زبان عاميانه تبريز در قرن دهم ثبت است.

40. اردبيلي: ابن بزاز در "صفوةالصفا" جمله هائي را از زبان شيخ صفي الدين با قيد زبان اردبيلي نقل کرده و سپس دو بيتي هاي متعددي را از شيخ آورده که به احتمال کلي به همان گويش اردبيل است. شايد با آذري متداول در تبريز و شهرهاي ديگر آذربايجان تفاوتهائي جزئي داشته است.

اما چنانکه از مطلب مذکور در فوق دريافته مي شود، آگاهي ما از گويشهاي متعددي که در قرون پيشين در سرزمين پهناور ايران رايج بوده است، اجمالي است و غالباً تنها به نام آنها منحصر است. فقط گاهي جمله هاي کوتاه يا مصراعي و بيتي از آنها قيد کرده اند و در موارد معدود نمونه گويشهاي مزبور به يک تا چند صفحه ميرسد.


...
..
.

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید