واژه شناسی :
بُستوقه : (بُ قَ) اَربی (عربی) شده ی بستک و بَستو ، مرتبان کوچک سفالین ، کوزه ی بزرگ گلین لعابدار ، خنبره ، کوزه ی بلند دهان تنگی است که برای آب و روغن و... بکار می رود . (فرهنگ دهخدا)
سُرمَنَ رَای ( سُ ررَمَ نَ رَ آ ) سامرا ، شهری شناخته شده در سه فرسنگی بالای بغداد . (فرهنگ دهخدا)
سور : نام درختی است در جنگل های گرگان . (فرهنگ دهخدا) ولی در اینجا بایستی به معنای روستاها باشد .
(شاید واژه واسر نشان گر واژه " ورسرversar " امروزی با شد که در" ورسر گردوندن " بکار رفته است . (در گویش های خراسان))
-----------------------------------------------------------------------------------------------
1)
نام سرزمین عرب ها در نوشته های شاهان هخامنشی به گونه ی " اَرَبایَa-r-b-r-y : Arbāya : " آمده است که در پارسی نو باید " اَرَب " گفته شود .
از سویی دیگر نام کنونی این سرزمین که عربستان است از دو بخش " ارب ـ ستان" ساخته شده که بخش دوم همان واژه پارسی باستانstāna در سنگ نوشته ی سه زبانه ی خشایارشا شاه دروان با نامXV است که می گوید : « این جا را (stānam) او (پدرش داریوش) دستور داد کندند ... » و به معنای جا و مکان است ، برابر با واژه ی " استان " امروزی و همچنین بخش دوم نام های سرزمین هایی از ایران زمین نیز هست ، همچون :
" خوزستان : خوز ـ ستان " به معنای سرزمین خوزی ها یا " کردستان : کرد ـ ستان " به معنای سرزمین کردها که می دانیم هر دو از نژادهای دیرینه ی ایران هستند .
این که بخش دوم این نام واژه ای پارسی است که برای دیگر نژادهای ایران نیز آمده و از آن جا که سرزمین ارب ها روزگاری بخشی از ایران بوده درست مانند کرد ها و لرها و خوزی ها و سَکا ها ( در سیستان) و ... پس بسیار آشکار است که به سان همین نام ها که امروزه می گوییم : کرد و لر و ... پس آن مردم را بایستی " اَرَب " و آن سرزمین را هم باید " اَرَبستان " بخوانیم . واژه ی تازی نوتر است ، اگرچه که پارسی و درست است و کاربرد آن نیز بجا می باشد .
همچنین در این نوشته ی ساسانی هم می بینیم که ارب بکار رفته و نه عرب . (در اصل نوشته از نویسه ی برابر با ع استفاده نکرده اند .)
(من در اصل شعرها و معنای آنها هیج گونه دگردیسی را بکار نبردم و درست همان بوده که در سرچشمه ی این چکامه ها آمده است .)
نام عراق هم به سان عربستان باید به گونه ی پارسی آن که همان " اَراک " است خوانده شود و خوشبختانه هم معنای آن دانسته است و هم ، اکنون سرزمینی در ایران به همین نام خوانده می شود .
پس این سرزمین را بایسته است " اَراک " به معنای " آریایی " بخوانیم . ( " اَرا " کوته شده ی آریا ārya و یا اَریا arya می باشد که به همراه پسوند باستانی صفت ساز -ka آمده ، که این پسوند در زمان های پسین به -k دگرگون شده است . می شود گونه ی باستانی آن را اَریاکَaryāka* دانست که با نگر به دگردیسی های زبانی به aryāk دگرگون شده و arāk کوته شده ی آن است .
پس معنای آن می شود " آریایی " .
پس به این سان نام عراق را که به آوای سامی است باید به گونه ی پارسی اَراک نوشت .
2)
واژه های " زورکار ارب " در چکامه ی اورامان برابر با واژه های پارسی باستان زورَ کارَ و اَربایَ می باشد .