شعرهای من
بر من گذشت وهیچ نگاهم اثر نکرد
یعنی گذشت ونیم نگاهی نظر نکرد
گفتم به خود ندید مرا بهر خوشدلی
عقلم ولی قضیه چو دل مختصر نکرد
با بال آرزو گذری کرد دیدنی
در این گذر وجود مرا همسفر نکرد
من هم روم به سوی خدا تا ستاره ها
کاری که هیچ عاشق از این خوبتر نکرد
چرخی زنم سبک شوم از بند تن رها
کاری کنم عجیب که نوع بشر نکرد
ای عشق آسمانی من کو شهاب عشق
دیگر بنفشه ای ز چمن هم گذر نکرد
"سعمن"چه گفت زیرلب آن شب کنارجوی
جز آب را ز راز دلش با خبر نکرد
|