نمایش پست تنها
  #1453  
قدیمی 02-24-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


ضرب المثل اشتهايم آمد پس...


هرگاه كسي بنا به مصلحت، از چيزي روي بگرداند يا از كاري دست بكشد اما بعد صرفه خود را در آن ببيند و پشيمان شود و دوباره به آن چيزي رو بياورد يا به آن كار بپردازد اين مثل را مي‌زنند.

روزي نزديك‌هاي ظهر شخصي كه وارد آبادي دوستش شده بود به او برخورد. آن شخص اهل محل پس از احوالپرسي، رفيق تازه واردش را براي ناهار به منزلش دعوت كرد و آن مرد هم قبول كرد.

هر دو سر ظهر وارد منزل شدند زن به شوهرش گفت: «غذا به اندازه كافي نداريم» شوهر فكري كرد و گفت: «هرچه غذا داريم در مجمعه‌اي خالي كن تا ببرم سر سفره» زنش گفت: «آن وقت بچه‌ها بي‌غذا مي‌مانند».

مرد گفت: «من فكري كردم، غذا را كه بردم چند لقمه‌اي كه خورديم من خودم را كنار می كشم ميهمان هم مجبور است دست بكشد. آن وقت بقيه غذا را مي‌آورم براي تو و بچه‌ها» زن تمام غذا را در سيني خالي كرد و مرد هم آن را سر سفره برد و دو تايي مشغول خوردن شدند. ميزبان چند لقمه‌اي كه خورد دست از غذا كشيد و گفت: «من خوشدم بس» ميهمان زرنگ كه از رندي ميزبان سر در آورده بود گفت: « من خو مي‌خورم تا شوهس » و همچنان به خوردن ادامه داد.


ميزبان كه ديد ميهمان بي‌توجه، مشغول خوردن است و غذا هم دارد تمام مي‌شود پيش خودش فكر كرد: حالا كه بچه‌هام بي‌غذا مي‌مانند چرا خودم گرسنه بمانم و گفت: «من هم اشتهام اومد پس» و دوباره پاي سفره رفت و با ميهمان بقيه غذا را خوردند.

منبع:iketab.com
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید