تعریف: اسم کلمه ایست که برای نامیدن هر چیز، شخص، یا مکان به کار میرود.
مثال:
Book, pen, Ali, Helen, school, house, …
بعضی از اسم ها از دو کلمه یا بیشتر تشکیل شده اند:
Note-book = دفترچه
Step-mother = نامادری
Brother-in-low = بردادر زن یا برادر شوهر
انواع اسم ها: kinds of nouns
اسم در زبان انگلیسی چهار نوع است:
1. Common noun = اسم عام
2. Proper noun = اسم خاص
3. Abstract noun = اسم معنی
4. Collective noun = اسم جمع
1. اسم عام: common noun
اسم عام، اسمی را گویند که در میان عده ای ای اشیاء، اشخاص و یا مکان عمومیت داشته باشد. مانند:
Pencil مداد- boy پسر - cinema سینما - garden باغچه- girl دختر- desk میز تحریر
2. اسم خاص: proper noun
اسم خاص اسمی است که نام مخصوص یک شخص، چیز و یا مکان معینی باشد. مثال:
- Mina Queen Mary اسم کشتی - Big Ben اسم ساعتی در بریتانیا - Iran - Ali
3. اسم معنی: abstract noun
اسم حالت، عمل و وضعیتی را اسم معنی گویند.اسم معنی به خودی خود وجود ندارد و آن را در وجود اشخاص و یا اشیا دیگر باید احساس کرد. مانند:
Kindness مهربانی - courage شجاعت - wealth ثروت
Pain درد- health سلامت - speed سرعت
نکته: اسم های معنی را از فعل، صفت و اسم عام میتوان اسخت:
(A طرز ساخت اسم معنی از فعل: پسوند های زیر برای درست کردن اسم معنی از فعل به کار برده میشوند:
-ion, -ment, -ice, -y, -al, -ation, -ing, -ance, -ence
متاسفانه قانون خاصی که نشان دهد کدام پسوند با کدام فعل تشکیل اسم میدهد وجود ندارد (بهتر!)
(ion)
indicate = نشان دادن - indication= نشانه
translate= ترجمه کردن - translation = ترجمه
educate = تربیت کردن - education = آموزش – پرورش
calculate = محاسبه کردن - calculation = محاسبه، سرشماری
invent = اختراع کردن - invention = اختراع
(ment)
Improve = بهتر کردن، اصلاح کردن - improvement = اصلاح، آبادی
Develop = توسعه دادن - development = توسعه، پیشرفت
Enchant = سحر و جادو کردن - enchantment = سحر – جادو
Employ = استخدام کردن - employment = استخدام
Invest = سرمایه گذاری کردن - investment = سرمایه گذاری
(ice)
Serve = خدمت کردن - service = خدمت
Advise = نصیحت کردن - advice = نصیحت
Practise = عمل کردن، تمرین کردن - practice = تمرین، عمل
(y)
Flatter = چاپلوسی کردن - flattery = چاپلوسی
Deliver = تحویل دادن، رها کردن - delivery = رهایی، تحویل
Discover = کشف کردن - discovery = کشف
(ence)
Exist = زیستن، وجود داشتن - existence = وجود، هستی
Interfere = مداخله کردن - interference = مداخله
Refer = رجوع کردن - reference = رجوع، عطف
Resemble = شبیه بودن، شباهت داشتن - resemblance = شباهت
Reside = ساکن بودن - residence =محل اقامت، خانه