موضوع: آتشکده ها
نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 09-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post آتشکده ها

آتشكده آذرگشسب
يكي از مشهورترين و بزرگ ترين آتشكده هاي فلات ايران است كه در آذربايجان غربي در 49 كيلومتري شمال شرق شهر تكاب كنوني قرار دارد. امروزه به آن تخت سليمان مي گويند. ساخت اين بنا به بيش از 3000 سال قبل باز مي گردد. آذرگشسب در كنار درياچه اروميه: (همان درياچه چيچست اوستا) قرار دارد و در گذشته كاخ هاي بسيار باشكوه در اطراف آن بنا بوده آذرگشسب مخفف آذرگشنسب است كه يكي از سه آتشكده هاي مقدس حافظ جهان است. همچنين نام آتشكده گشتاسب است كه در بلخ قرار داشته است، گنج هاي گشتاسب نيز در آنجا بود كه اسكندآن را خراب كرده و گنج ها را برداشت و بعضي گفته اند كتاب زند و اوستا نيز بدانجا بوده است.
در باب سازنده آن بايد به نوشتار كتاب هفتم دينكرد بند 39 اشاره كرد كه سازنده آن را كيخسرو پسر سياوخش شناخته است كه فره ايزدي به او رسيده بود. جداي از آن نام فرشته اي است موكل بر آتش كه پيوسته در آتش مقام دارد و معني تركيبي آن آتش جهنده باشد چرا كه آذر آتش و گشسب به معني جهنده و خيزكننده آمده است و اين معني مناسبت تمامي با برق دارد. آتشكده آذرگشنسب جايگاه آشتي و آب و آتش است و پيوندي ديرين با باورها و فرهنگ ما ايرانيان دارد، نام آن 61 بار در شاهنامه آمده است و آن را آتش سلحشوران يا شهرياري خوانده اند. بايد گفت اين آتشكده يادگاري از بزرگ ترين مكان ديني نياكان ماست كه روزگاري جايگاه پادشاهان ايراني بوده است. خسروپرويزها و بهرام ها و شاپورها پاي به اين مكان گذاشتند و در اين مكان به بزرگي خداوند غبطه خورده اند. آذرگشسب نماد اقتدار ايران و ايراني محسوب مي شد به طوري كه بيشتر پادشاهان ايران پس از نشستن بر اريكه شاهنشاهي (جلوس) به نيايشگاه آذرگشسب مي رفتند و به درگاه خداوند نيايش و سپاس و درود مي فرستاده اند و سپس هدايايي تقديم مي كردند و يا شاهان محلي و شاه شاهان قبل از انجام كارهاي مهم كشوري به اين منطقه مي رفتند و از خداوند درخواست ياري مي كردند و هداياي بسياري تقديم آن مي كردند و سپس دست به انجام اقدامات بزرگ مي زدند. اين آتشكده بارها ويران و بازسازي شده است چرا كه در زمان ساخت آن در دوره هاي مختلف به آن حمله و تهاجم شده است. از جمله در زمان حمله روميان به ايران و غلبه بر خسروپرويز، غارت و ويران شد. آباداني آن از دوره پيش از نخستين سلسله ايراني (يعني ماد) آغاز مي شود و سپس دوران ديگر حكومت هاي ايراني را در برمي گيرد. پس از جنبش مزدكيان و سركوبي آن خسروانوشيروان به عمران و آبادي اين آتشكده با عنوان عامل وحدت ملي و يكسان سازي دين كشوري، توجه ويژه اي كرد به گونه اي كه از تاريخ طبري استنباط مي شود ظاهرا اين آتشكده قبل از ورود اعراب به ايران ويران شده است؛ چرا كه او بيان مي دارد كه در زمان حملات مسلمانان به آذربايجان در حالي كه آنها در پيشروي بودند از اين منطقه به آنها حمله شده و به اين مناسبت تا چندين قرن بعد از آن به عنوان قصر الطرسوس نام برده شده است. آتشكده ايراني آذرگشنسب كه از زمان حكومت ايلخانان به بعد <تخت سليمان> نام گرفت وسيع ترين تاسيسات مذهبي و اجتماعي مربوط به دوره ايران پيش از اسلام است كه تاكنون شناسايي و از زيرخاك بيرون آورده شده است. اين محوطه باستاني كه متاسفانه اكنون در وضعيت اسفباري به سرمي برد، با كمي رسيدگي مي تواند جاذب توريست و گردشگر باشد، چند سالي است كه در فهرست آثار جهاني يونسكو قرار گرفته است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید