موضوع: طومار تاریخ
نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 07-21-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


صخره‌کندهای کفترلی
دومین کتیبه نویافته به خط هندسی در ایران


دومین کتیبه صخره‌ای به خط هندسی به همراه شمار فراوانی از نگاره‌های جانوران و شکارچیان در دشت اخترآباد شهریار شناسایی شده است.
مدتی پیش، آقای رحیمی (مدیر پایگاه میراث فرهنگی شهریار) از پیدایی نگارکندهایی در شهریار باخبرم کرد و سپس از روی لطف مرا به دیدار آنها برد. پس از دیدار و بررسی این صخره‌کندهای آکنده از نگاره‌هایی که نمونه‌های مشابه فراوانی از آنها در نواحی گوناگون دیده شده‌اند، به وجود چندین نشان‌ ویژه خط هندسی که در سنگ‌نبشته کن‌چرمی نیز دیده شده بود، پی بردم و به این ترتیب دومین کتیبه صخره‌ای به این خط در ایران شناخته شد. کوه کفترلی در شهریار به خاطر در برداشتن کتیبه‌ای باستانی که تنها یک نمونه مشابه با خود در سراسر کشور دارد، دارای اهمیتی ویژه است که لازم است تا با مطالعاتی فراگیر به بررسی آن پرداخت . . .

آیین مزدک به روایت دینکرد

تنها متن بازمانده از گفتگوی مزدکیان با روحانیت زرتشتی


در نخستین سال‌های آغاز پادشاهی ساسانیان و با پشتیبانی اردشیر بابکان، دین تازه‌ای به نام «بهديني» یا «مزديسنا» (مزداپرستي) بدست موبد کرتير به وجود آمد که پس از حدود 1700 سال و در قرن اخیر به «دين زرتشتي» تغییر نام داده و هیچ ارتباطی با شخص زرتشت ندارد.
نفوذ و دخالت موبدان زرتشتی عصر ساساني در هنجارهای دینی مردمان، تحریف و تباهی فرهنگ و تاریخ ایران زمین، کشتار و نابودی پیروان ادیان دیگر و نیایشگاه‌های آنان (که کرتیر در کتیبه معروف خود در نقش رستم به صراحت به آن اشاره کرده است)، موجب تضعیف هویت ملی، پیشینه تاریخی و همبستگی ایرانیان می‌شود و آنچنان بنیادهای فرهنگی و اجتماعی ایرانیان را تباه می‌کند که راه را برای غلبه مهاجمان آزمند به ایران هموار می‌سازد.
در تمام مدت سلطه‌گری دینی عصر ساسانی، جنبش‌های گوناگونی برای رهایی جامعه ایرانی از چنگال انحصارطلبان دینی و سرکوبگران آزادی‌های اجتماعی و فردی روی داد که تمامی آنها با دو ابزار پر توان که همواره در ایران و جهان روایی داشته، سرکوب و نابود شدند: نخست، بهره‌گیری از قدرت نظامی و زور سرنیزه؛ دوم، بهره‌گیری از قدرت دینی و اتهام‌ ارتداد و کفر. . .

رویدادنامه نبونید و کوروش بزرگ
کهن‌ترین کتیبه از زمان کوروش هخامنشی


رویدادنامه نبونید- کوروش (که نخستین ترجمه فارسی متن کامل آن در اینجا منتشر می‌شود)، واپسین نمونه از سنت دیرین نگارش رویدادنامه‌های متکی بر گاهشماری در میانرودان (بین‌النهرین) است. این کتیبه به ثبت رویدادهای سال نخست پادشاهی نبونید (556/ 555 پیش از میلاد) تا سال نخست پادشاهی کوروش بزرگ بر بابل (539/ 538 پیش از میلاد) می‌پردازد و در زمان پادشاهی کوروش و پیش از منشور معروف او نوشته شده است. این سند با اینکه بسیار کوتاه و آسیب‌دیده است، از چند جهت اهمیتی فراوان دارد:
کهن‌ترین سند مکتوب از زمان پادشاهی کوروش بزرگ هخامنشی؛ کهن‌ترین منبع بازگویی غلبه کوروش بر سرزمین‌های دیگر و از جمله تصرف بابل؛ کهن‌ترین راوی حمله‌های متقابل آستیاگ و کوروش، معرفی آستیاگ به عنوان آغازگر نبرد و سپس سقوط آستیاگ، آخرین پادشاه مادی و پایان شاهنشاهی ماد؛ رویدادهای سال‌های پادشاهی آخرین شاه بابل و پایان همیشگی استقلال آن . . .

منشور نبونید

کتیبه آخرین شاه بابل


نَـبـونـیـد (نِـبـونـیـدوس) آخرین شاه در سنت پادشاهی بابل است که پس از شکست از کوروش دوم هخامنشی، به پادشاهی او و استقلال کشورش پایان داده می‌شود. او به مدت هفده سال از سال 556 تا سال 539 پیش از میلاد شاه بابل بود. . . منشور نبونید، علاوه بر اهمیت‌های تاریخی دیگری که دارد، کهن‌ترین منبعی است که در آن از کوروش نام برده شده و به نبرد او با آستیاگ، آخرین پادشاه ماد اشاره رفته است. جالب است که این اشاره به کوروش در متن کتیبه از زبان مردوک، خدای بزرگ بابلیان بازگو می‌شود . . .

سنگ‌نبشته کَـن‌چَـرمی
گزارش مقدماتی از کتیبه صخره‌ای کهن و نویافته در ایران


در بهار سال گذشته، با گزارش‌‌های شفاهی مردمان بومی نواحی شرقی کردستان از وجود نگارکندهایی در نزدیکی روستای «کَـن‌چَـرمی» در شمال شهر بیجار باخبر شدم. آن گفتارها به اندازه‌ای روشنگر نبود تا بتوان تشخیص داد که آیا در آن ناحیه، با سنگ‌نگاره‌ای روبرو خواهیم شد یا با سنگ‌نبشته‌ای. تصمیم گرفتم که پیش از سفر به منطقه، آگاهی‌هایی از آن بدست آورم. موضوع را با برخی از دوستان و سپس با آقای دکتر سعید عریان، دانشمند برجسته زبان‌ پهلوی در میان نهادم. اما هیچکدام از آنان، نام و گزارشی از چنین نگارکندی را نشنیده و نخوانده بودند. در تیرماه سال 1384 با راه‌بلد جوانی از اهالی همان روستا بنام رحیم کن‌چرمی، موفق شدم تا به دیدار آن صخره‌کند بروم و عکس و گزارش‌هایی مقدماتی از آن تهیه کنم . . .

منشور كورش هخامنشی
برگرفته از چاپ پنجم كتاب «منشور کورش هخامنشی» از همين نگارنده (1384)


منشور كوروش هخامنشی، كهن‌ترین بیانیه حقوق بشرِ شناخته شده جهان و سند سربلندی ایرانیان از همزیستی آشتی‌جویانه و گرامیداشتِ باورها و اندیشه‌های همه مردمان تابعه در هنگامه بنیادگذاری نخستین امپراطوری جهان است. دنیای باستان همواره از آتش جنگ‌ها و یورش‌های بی‌پایان در رنج بوده است و كشورهای آشتی‌جو نیز ناچار بوده‌اند تا برای رهایی مردمان خود از تاخت‌و‌تاز‌های همیشگی همسایگان ناآرام، به رویارویی و چیرگی بر آنان بپردازند. اما مهم این است كه پیروزمندانِ میدان نبرد، چگونه با سپاه شكسته و مردم فرودست رفتار می‌كرده‌اند؟‌ تاریخنامه‌های بشری بازگوكننده رفتار نیك كورش بزرگ، پادشاه نیرومندترین كشور آنروز جهان و كنش‌های ستیزنده دیگر فرمانروایان گیتی بوده است . . .

سنگ‌نبشته رباطک
پنجره‌ای گشوده بر فرهنگ ایرانی و زبان آریایی

کشف سنگ‌نبشته رباطک به چندین پرسش دیرینه در زمینه مطالعات کوشانی، پاسخ داد. به موجب این کتیبه دانسته می‌شود که کوشانیان زبان خود را بنام «زبان آریایی» می‌شناخته‌اند و آن نیای زبان فارسی یا دری است که گویا «دری» گونه تغییر‌یافته واژه «اَریَـئـو» باشد. زبان آریایی و گونه تحول‌یافته آن بنام دری/ فارسی، زبان همگانی مردمان سرزمین‌های ایرانی بوده و منظور از «فارس»، تنها ناحیه فارس در جنوب ایران نیست؛ بلکه دلالت بر تمامی سرزمین‌های ایرانی دارد. این زبان در شکل نخستین و سپسین خود در گستره‌ای پهناور از غرب ایران آنروز (در آناتولی و کرانه‌های فرات تا هند و پنجاب و آسیای میانه رواج داشته و مفهوم بوده است . . .


کتیبه داریوش بزرگ در بیستون
متن کامل

برگرفته از چاپ سوم كتاب «بیستون، كتيبه داريوش بزرگ» از همين نگارنده (1384)


مـن «دارَيَـوَئـوش» (داريوش)، شـاه بـزرگ، شـاه شاهـان، شـاه در «پـارسَـه» (پارس)، شاه سرزمين‌ها، پسر «وِشـتـاسَـپـَه» (ويشتاسپ)، نـوة «اَرَشـامَـه» (اَرشام)، هخامنشي. داريوش شاه گويد: پدر من ويشتاسپ، پدر ويشـتاسـپ اَرشـام، پـدر اَرشـام « اَري‌يـارَمـنَـه» (آريـارَمـــنَـه)، پدر آريـارَمنَـه «چِـش‌پِـش» (چيش‌پيش)، پــدر چيش‌پيش «هَـخامَـنِش» است . . .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید