08-01-2013
|
|
کاربر کارآمد
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247
554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آداب کمانداری
آداب کمانداری
مقدمه :
با نگاه به تاريخ اين نكته براي ما روشن ميشود كه در باورهاي مذهبي روحانيان ديني و مردم در ايران باستان و پس از اسلام، ورزش و آنچه به آن مربوط بوده است جايگاههاي متفاوتي داشته است كه اين برخوردها دقيقا به مساله ي تعريف مذهب (دين، كيش و آيين) باز مي گردد .
ايرانيان باستان قدرت و كسب قدرت بدني را مقدس مي شمردند و آنرا (قدرت ) ازصفات خداوند ميدانستند و به پيروي از زردشت كه ميگويد: «ما ياران خداييم و بايد اهورا مزدا را در جنگ با شيطان ياري كنيم تا اهورا مزدا بر اهريمن غلبه كند». خويش را براي ياري اهورا مزدا و جنگ با اهريمن نيرومند ميساختند .
در تاريخ ساير ملل و اقوام متمدن باستان، نيز داستانها و افسانه پردازيهاي زيادي به موضوع پهلوانان و زورمندان به يادگار مانده در اين داستانها اغلب قهرمانان جنبههاي اساطيري، مقدس و توام با احترام داشتهاند. سراسر كتابهايِ قديمي اين تمدنها از اين نمونهها پر شده است .
در آيينها و مذاهب مختلف گاه معنويت و مذهب، ورزش را مورد بي مهري قرار داده است و بياعتنايي به جسم را يك ارزش فردي و اجتماعي معرفي كرده است، به طور مثال روميها در حملهي خويش به يونان و قصد نشر تعاليم مسيح (ع ) فقط به صرف اينكه عمليات ورزشي و المپيادها براي پرستش خدايان باطل انجام ميگرفت، يونانيان را از المپياد منع كردند و پرسشتگاه ايشان در كوه المپ را از بين بردند يا در آلمان تا قرن شانزدهم (شروع دورهي رنسانس)، برترين شخصيت هاي اجتماعي و حكومتي از كساني بودند كه در رشتهي الهيات تحصيل كرده بودند و شديدا پرورش جسم را تقبيح ميكردند و آنرا متروك گذارده بودند . جالب اين است كه از قرن شانزدهم به بعد به دليل همان افكار شديدا راديكال اصلاح طلبان، ورزش كه از اين زمان جايگاه ويژهاي يافته بود از حيطهي معنويت و مذهب فاصله گرفت و شكاف بين اين دو ركن انساني روز به روز عميقتر شد، گرچه بعدها با ورود اصلاح طلبان مذهبي و روشنفكران متعادل به عرصهي مسائل اجتماعي اقداماتي براي ترميم و اصلاح اين روابط انجام شد ولي فاصله گذاري و حيطه بندي هر يك سر جاي خود باقي ماند .
نكتهي مهم تر نگرش فرهنگي حاكم بر ملتها و اقوام گوناگون، به مسالهي ورزش است، فرهنگ خود مجموعهي اعتقادات، آداب، رسوم و شيوههاي گذران زندگي و در بردارندهي ارزشهاي مشترك در يك جامعه و هنجارها است، اگر فرهنگ حاكم ضمن تضعيف روحيهي ورزشي به تحقير جسم انسان بپردازد نتيجهي منطقي آن از يك طرف ركود و پس رفت در همهي زمينههاي اجتماعي - اقتصادي و سياست است و از طرف ديگر انفعال و شكست در برابر فرهنگهاي مهاجم، حاصل كار خواهد بود، از اينگونه نمونهها در قرون وسطي در غرب و در بوديسم و ... در شرق بسيار ميتوان مشاهده نمود .
جسم تجلي گاه افكار، فرهنگ و درونمايههاي انساني است، به طور مسلم با توجه به ابعاد مادي آن، زماني همراهي خودرا اعلام ميكند كه به نيازهاي طبيعي آن پاسخ منطقي و عادلانه داده شود و هرجا اين عدالت مخدوش گردد و قواي طبيعي خدا دادي سركوب شود، نه تنها از همراهي خبري نيست بلكه بايد منتظر طغيان سركشي و هجوم ويران كني از جانب آن باشيم، پس به اين ترتيب ورزش خود بخشي از فرهنگ است و پديدههاي ورزشي را نيز بايد با اين ديدگاه بررسي كرد .
به اين موضوع اين مطلب را هم اضافه كنيم كه تاريخ پر است از تمدنهايي كه دوران شكوفايي و اوج خود را در تفاهم بين فرهنگ برتر و جامعهي پويا گذرانده است، چنانكه در فرهنگهاي منحط افراد جامعه به رخوت و سستي واداشته ميشوند و تسامح و بيبندوباري در شؤون زندگي براين رخوت افزوده و كار را به نابودي سوق ميدهد .
حال اگر در جامعهاي زمينههاي لازم براي تعامل بين فرهنگ اصيل و غني يك ملت باستاني و آيين دينداري دين كاملي چون اسلام از يك طرف و مسئله تحريك و ورزش، بوجود نيايد، طبيعي خواهد بود كه هر يك از ايندو (اگر نگوييم براي پيشرفت دچار مشكل ميشوند)، در موضعي ثابت خواهند بود و هيچيك قادر به ارتقاء و رشد معنويت در جامعه نخواهند شد .
نگاه اسلام به ورزش و تربيت بدني :
اسلام به عنوان دين كامل به ورزش جسم در جهت تمام و تكميل كردن ابعاد وجودي انسان، اهميت لازم را داده و بر جنبههاي مختلف آن از جمله شخصيتسازي كودكان، اهميت جسم، مسابقه و نام بردن و تاكيد كردن بر برخي از ورزشها، سنگ تمام را گذاشته است .
شخصيت سازي كودكان :
UKR_Koval_Viktoriya2012.jpg
اگر چه در علم روانشناسيِ شخصيت در زمان ما به نكات جالبي در ساختار انسان از جمله بازيهاي كودكانه مطالبي گفته شده و با دقت به بررسي اين قسمت مهم از زندگي آدمي پرداختهاند ليكن به لحاظ ساختار انسان مدار دين اسلام، از همان آغاز اين موضوع مورد توجه قرار گرفته است .
در قرآن كريم ميخوانيم: «ارسله معنا غدا يرتع ويلعب و انا له لحافظون »
«] اي پدر[ فردا او را با ما به ]صحرا[ بفرست كه در چمن و مراتع بگردد و بازي كند و البته ما از هر خطري او را محافظت ميكنيم ».
اين گذر قرآن كريم بر امري طبيعي است كه برادران يوسف از آن استفاده كردند و به پدر اصرار كردند كه او را با خود به صحرا ببرند، در ضمن روايتي در آيين تربيت فرزندان، امام صادق عليه السلام نيز بر اين امر تصريح ميفرمايند: «طفل هفت سال بازي كند، هفت سال خواندن و نوشتن بياموزد و هفت سال حلال و حرام را ياد بگيرد». در امر تربيت توصيهي ائمهي معصومين (عليهم صلواه الله)، همراهي با كودكان در بازي با اوست :
امام المتقين حضرت علي عليه السلام ميفرمايد :
«رحمت خدا بر پدري كه در راه نيكي و نيكوكاري به فرزند خود كمك كند، به او احسان نمايد و چون كودكي، رفيق دوران كودكي وي باشد و او را عالِم و مؤدب بار آورد
منبع:10kamandar.com
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|