نمایش پست تنها
  #1019  
قدیمی 05-06-2013
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بهار بهار صدا همون صدا بود

صدای شاخه ها و ریشه ها بود

بهار بهار چه اسم آشنایی

صدات می آد اما خودت کجایی؟

بهار اومد لباس نو تنم کرد

تازه تر از فصل شکفتنم کرد

بهار اومد بایه بغل جوونه

عید آورد از تو کوچه تو خونه

حیاط ما غربیل

باغچه ما یه گلدون

خونه ما همیشه

منتظر یه مهمون

بهار بهار یه مهمون قدیمی

یه آشنای ساده و صمصیمی

یه آشنا که مثل قصه ها بود

خواب خیال همه بچه ها بود

یادش بخیر بچه گیا چه خوب بود

حیف که هنوز صب نشده غروب بود

آخ که چه زود قلک عیدیامون

وقتی شکست باهاش شکست دلامون

بهار اومد برفا رو نقطه چین کرد

خنده به دل مردگی زمین کرد

چقد دلم فصل بهارو دوس داشت

واشدن پنجره هارو دوس داشت

بهار اومد پنجره ها رو وا کرد

منو باحسی دیگه اشنا کرد

یه حرف،یه حرف،حرفای من کتاب شد

حیف که همش سئوال بی جواب شد

دروغ نگم هنوز دلم جوون بود

که صب تا شب دنبال آب و نون بود



(این ترانه رو تورج شعبانخانی و زنده یاد ناصر عبدالهی خوانده)

__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از پریشان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید