موضوع: اعتماد بنفس
نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 03-03-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض اگر بخواهید می توانید اعتماد به نفس داشته باشید

اگر بخواهید می توانید اعتماد به نفس داشته باشید










1. انسان های دارای اعتماد به نفس تمایل به ریسك كردن دارند و كسانی كه ریسك می كنند اعتماد به نفس را در خود تقویت می كنند.

2. تمركز كامل در راستای تحقق رؤیاهایتان شور و شوق شما را افزایش می دهد و اعتماد به نفستان را بالا می برد.

3. نگویید كه ای كاش زندگی بهتر از این بود. بخواهید كه خودتان بهتر از این باشید.

4. اعتماد به نفس شما با این مطلب كه تا چه حد احساس می كنید در تحول دنیای پیرامون خود مؤثرید رابطه مستقیم دارد.

5. هر وقت به كسی لطفی می كنید اعتماد به نفس و عزت نفس شما به همان اندازه افزایش می یابد.

6. حركاتتان باید نشان دهنده اعتماد به نفستان باشد. راست بایستید، سرتان را بالا نگه دارید و سرحال و شاد راه بروید. خواهید دید كه احساس وعملكرد بهتری خواهید داشت.

7. كاری كنید كه دیگران احساس كنند انسان های ارزشمندی هستند. هر چه بیشتر در دیگران احساس ارزشمند بودن ایجاد كنید خودتان هم بیشتر این احساس را پیدا می كنید.

8. با دیگران با ملاحظه ، ادب و متانت رفتار كنید تا ببینید كه اعتماد به نفستان چطور بالا می رود.

9. هر عمل یا حرفی از جانب شما كه باعث بالا رفتن اعتماد به نفس در دیگران می شود ، اعتماد به نفس خودتان را نیز بالا می برد.

10. افرادی كه در اطراف خود جمع می كنید بیش از هر عامل دیگری اعتماد به نفس شما را تعیین می كنند.

11. احساس تعهد كامل در روابطتان با دیگران اعتماد به نفس و عزت نفس را در شما به وجود می آورد.

12. پذیرش تمام عیار خود به عنوان یك انسان ارزشمند از عوامل حقیقی ایجاد اعتماد به نفس است.

13. توانایی شما در ترغیب و تأثیر گذاری بر دیگران ، تعیین كننده كیفیت زندگی و میزان اعتماد به نفس شماست.

14. هر چه بیشتر بتوانید بر دیگران تأثیر بگذارید آرامش و اعتماد به نفس بیشتری خواهید یافت.
15. یادگیری صحبت كردن در جمع ، اعتماد به نفس شما را به میزان بسیار زیادی افزایش می دهد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید