نمایش پست تنها
  #105  
قدیمی 08-29-2008
haj_amir haj_amir آنلاین نیست.
دوست و کاربر فعال سابق
 
تاریخ عضویت: May 2008
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,217
سپاسها: : 2

122 سپاس در 119 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گرچه از آتش دل چون خم مي در جوشم
مهر بر لب زده خون مي خورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان كردن
تو مرا بين كه درين كار به جان مي كوشم
من كي آزاد شوم از غم دل چون هردم
هندوي زلف بتي حلقه كند در گوشم
حاش لله كه نيم معتقد طاعت خويش
اين قدر هست كه گه گه قدحي مي نوشم
هست اميدم كه علي رغم عدو روز جزا
فيض عفوش نهد بار گنه بردوشم
پدرم روضه رضوان به دوگندم بفروخت
من چرا ملك جهان را به جوي نفروشم
خرقه پوشي من از غايت دينداري نيست
پرده اي برسر صد عيب نهان مي پوشم
من كه خواهم كه ننوشم بجز از راوق خم
چه كنم گر سخن پير مغان ننيوشم
گر از اين دست زند مطرب مجلس ره عشق
شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشــــــم

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از haj_amir به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید