08-15-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
زاغ نام ديگر زاج است
هر كس اين مثل را بشنود فوراً به ذهنش خطور ميكند كه مربوط به زاغ پسر يا دخترخاله كلاغ است كه او را با چوب زدهاند و فراري دادهاند؛ اما اين مثل چنين است: زاغ نام ديگر زاج است. علاوه بر اين كه مردم بيشتر شهرستانها به همين نام زاغ (زاج ) را ميشناسند در فرهنگنامهها هم به همين معني آمده است.
زاغ (زاج ) نوعي نمك است كه انواع مختلفي دارد ( سياه، سبز، سفيد وغيره ) زاغ سياه بيشتر به مصرف رنگ نخ قالي و پارجه و چرم ميرسد. اگر كسي ببيند كه نخ يا پارچه يا چرم همكارش خوش رنگتر يا شفاف و براقتر از كارهاي خودش است، درصدد بر ميآيد كه در موقع مقتضي خود را به ظرفي كه زاغ در آن حل شده برساند و چوبي در آن بگرداند و با ديدن و بوئيدن، بلكه پي ببرد كه در آن زاغ چه اضافه كردهاند يا نوع و مقدار و نسبت تركيبش با آب يا چيز ديگر چيست. ضمناً در مورد اشخاص چشم سبز هم چشم زاغ يا زاغول گويند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|