نمایش پست تنها
  #518  
قدیمی 05-29-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حكايتي از گلستان سعدی ..


سلطان را بگوی ..


درویشی مجرد ( تنها ) به گوشه ای نشسته بود . پادشاهی برو بگذشت و درویش التفات نکرد.
سلطان برنجید و گفت این طایفه خرقه پوشان آدمیت ندارند .
وزیرش نزدیک درویش آمد و گفت سلطان بر تو گذر کرد ، چرا خدمتی نکردی و شرط ادب به جای نیاوردی؟
درویش گفت سلطان را بگوی توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمت از تو دارد .
و دیگر بدان که ملوک از بهر پاس رعیت اند نه رعیت از بهر طاعت ملوک .










...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید