نمایش پست تنها
  #5  
قدیمی 02-04-2011
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض رمان فوق العاده خواندنی و زیبای همخونه

صدای یلدا به لرزش افتادهبود.احساس میکرد دیگر نباید دوباره سکوت کند.داشت متلاشی میشد.فکر میکرد حاج رضا حقندارد که این طور درباره ی آینده ی او نقشه بکشد و تصمیم بگیرد و با چهره ای حق بهجانب منتظر جواب حاج رضا شد
حاج رضا هنوز ملایم و آرام مینمود .سرش را تکان داد و نگاهعاقلانه ای به یلدا انداخت و گفت : "من کور بشم اگه بدبختی تو رو بخوام.تو که اینهمه برای من عزیزی.تو که تنها مونس من هستی
!
او دستی به صورتش کشید و چانه اش را فشرد و ساکت ماند و بعد ازچند لحظه دوباره ادامه داد :"دخترم اگر من این شش ماه را مدام تاکید میکنم برایاینه که اگر تمام پیش بینی های من اشتباه از آب درآمد تو راه خلاصی داشته باشی !مثلیک دوره ی نامزدی
_
خب چرا شش ماه نامزد نباشیم ؟!
_
برای اینکه شهاب رو نمیتونی با نامزد شدن بشناسی.به نظر من هیچ کس نمیتونهحتی در دوره ی نامزدی هم به خیلی از خصوصیات طرف مقابلش پی ببره.مگر اینکه شب و روزباهاش باشه.شهاب آدمیه که اگه بگم شش ماه نامزد کن ممکنه قبول کنه اما دیگه پیداشنمیشه که تو بخوای بشناسیش.بر فرض چند بار هم بیرون برید.غذا بخورید و حتی چند ساعتهم حرف بزنید اما با این پیشنهاد من شما میتونید شش ماه شب و روز کنار هم باشید.چونباید زیر یک سقف زندگی کنید.مثل دو تا دوست.مثل دانشجوهای یکخوابگاه !
_
ولی به نظر من این گول زدن خودمونه ! یعنی چه ؟! نمیدونم چرا نمیتونم معنایحرفای شما رو بفهمم .
_
این خیلی ساده است دخترم.فقط دلت رو با من یکی کن.حالا دوباره ازت میپرسماگر یک نفر که شرایط خوبی داشته باشد یعنی ظاهرا اونو بپسندی و به خواستگاریت بیادچه کار میکنی ؟! خب طبیعی است که مدتی نامزد میشوید و چندین بار هم دیگه رو میبینید .درسته یا نه ؟!
_
بله . درسته !
_
قبول داری بعضی ها در این دوره عقد میکنند ؟
_
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید