شهر مهمان دوست کرماشان
شهر مهمان دوست کرماشان
اهل کرماشانم
شهر مردان بزرگ
شهر مردان غیور ،مرزداران دلیر
مردهاشان همه مرد
سینه ها جمله ستبر،بازوان نیز قوی
دیده ها پر ز محبت و ز مهر
دستهاشان همه بگشاده
جبین ها همه باز
همه بخشنده و راد
همه مهمان پرور
عاشق مهمانند
نه که من میگویم،به گواه تاریخ
رسم دیرینه این سامان است
نه که رسمی تنها
نه که عرضی معمول
شهرم از عشق و صفا شهره به دوران باشد
میهمان دوست که بل عاشق مهمان باشد
همت مردان کرماشان
اهل کرماشانم
پر نشیب است و فراز
پر فراز است و فرود
که در ایام بسی زیر و زبر گردیده
گاه از ارتش خصم
گاهی از لشگر دوست
گاه از سیل و وبا
گاه از جنگ و بلا
بارها ویران شد
باز برخواست به پا
باز آبادان شد
آنهم از همت مردان بزرگ
گاه شارستان بود.با هوایی دلکش
با وفور نعمت
گاه یک دیه به همسایگی دینور است
دینور شهر کهن.دینور شهر بزرگ.با بزرگانی چند
سرفرازان سترگ همه با نام بلند
گاه یک شهر بزرگ
با همه وسعت و با ویژگی شهر بزرگ
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
|