03-01-2008
|
|
معاونت
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521
1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مسافر کوچولو
«شازده كوچولو»ي سنت اگزوپري را فكر نميكنم كسي باشد كه نخوانده باشد. ماجراي پسركي كه از ستارهها آمد تا ياد بگيرد كه گلاش را بايد اهلي ميكرد. ماجراي اين پسربچة بيزار از دنياي آدم بزرگها، آنقدر لطيف هست كه هر كمپاني انيميشن را وسوسه كند تا سراغش برود. ولي عجيب اين كه تا به حال فقط يك كمپاني (كمپاني Knack ژاپن) توانسته اين ايده را به كارتون تبديل كند. اينكه بقيه نتوانستهاند يا نخواستهاند شايد به خاطر خود كتاب باشد كه آنقدر مشهور است كه كمتر كسي جرأت نزديك شدن به آن را دارد يا شايد هم به خاطر داستانش كه قدرت جادويياش در متن كلماتش نهفته و احتمال موفق از آب در نيامدن تبديلهايش به كارتون و فيلم هست. دقيقا اتفاقي كه براي همين كارتون افتاد. آن موقع كه ما كارتون را ميديديم، هنوز داستان را نخوانده بوديم و فكر ميكرديم اين، بهترين مشكل ممكن قصة مسافر كوچولو است. اما وقتي كه كتاب را خوانديم، ديگر قضيه فرق ميكرد. آن عبارتهاي ناب توي كتاب، مثل آن جايي كه روباه به شازده ميگويد: «من وقتي گندمزار را ميبينم، ياد موي تو ميافتم.» را كجا ميشد توي كارتون ديد؟ ميفهميد كه چه ميگويم. خودتان كه كتاب را خواندهايد
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|